چکیده:
نوشتار حاضر، نقد مقاله «علیبن ابیطالب» نوشته وکسیا واگلیری است که در دائرةالمعارف اسلام بهچاپ رسیده است. چهرهای که از علی (ع) در این مقاله ترسیم شده، غیرواقعی و تحریفشده است. در کل مقاله، روی سه محور اساسی درباره شخصیت سیاسیـ مذهبی علی (ع) تأکید شده و توجه مؤلف را جلب کرده است: الف ـ علی (ع) و خلفا؛ ب ـ علی (ع) و مواجهه با مخالفان؛ ج ـ علی (ع) و کفایت لازم سیاسی و اجتماعی برای حل مشکلات حکومت. در قسمت اول، نویسنده میکوشد سیاست علی (ع) را در مواجهه با خلفا، سیاستی کاملا خصمانه نشان دهد؛ به گونهای که خواننده تصور میکند علی (ع) کاری جز مانعتراشی و منازعه با خلفا نداشته و بههنگام شورش علیه عثمان، نه تنها از شورشیان حمایت کرده، بلکه رهبری آنان را نیز برعهده داشته است. بر این اساس، مؤلف کار او را در پذیرش خلافت از طرف این گروه، تخطئه کرده است. در قسمت دوم، سیاست علی (ع) را در مواجهه با مخالفان حکومتش، سیاستی خشن، افراطی و برآمده از خصوصیات اخلافی او نشان داده است. از سوی دیگر، کوشیده است مطالبات دشمنان او را تا حد ممکن محق جلوه دهد. در بخش سوم، نویسنده به مناسبتهای مختلف نشان داده که علی (ع) کفایت لازم سیاسی را برای اداره حکومت و حل مشکلات نداشته، به گونهای که خود از تصمیمات و اقداماتش پیوسته پشیمان میشده است. با توجه به موارد فوق، در نقد این مقاله سعی شده است با استناد بر منابع معتبر تاریخی شیعه و اهل سنت، برداشتهای غیرواقعی نویسنده نشان داده و چهره واقعی (ع) بهتصویر کشیده شود.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، از نظر معنوی، با کنترل خود فرد، این امکان هست که در درون نفس انسان، رحمت بر غضب غلبه کند؛ و این همان ذات عدالت است که مقدس شمرده شده و هر جا که ممکن است، متمایل به شفقت است اما چنانکه در ادامه نامه امام علی (ع) به مالک درج است، باید جایی هم برای سختگیری در کیفر و جریمه وجود داشته باشد؛ در آنجا که مجازات اجتنابناپذیر است (21) .
در اینجا ضرورتی به طرح آن ادعای نظری که در همه مفاهیم دنیایی عدالت وجود دارد (مبنی بر ممکن نبودن اجرای عدالت)، نیست؛ به همین اندازه بسنده میشود که مفاهیم دنیایی عدالت، در مقایسه با مفهوم مقدس عدالت، فاقد آن منابع معنوی تمام نشدنی و بیاندازهای است که با ایمان خالص تقویت میشوند: «این کار برای انسان غیرممکن است؛ اما برای خداوند هر کاری ممکن است»؛ چنان که عیسی (ع) در انجیل خبر میدهد (البته این حقیقت، به شکلی متناسب با متن حاضر بیان میشود): وقتی عدالت در قالبی جدا از دین درک میشود، واقعیتگرایی فردی به ریسمان مقتضی اجتماعی آویزان میشود.
واضح است که آنچه در اینجا ارائه شد، نگاهی سطحی و اجمالی به این موضوع مهم بود با این امیدواری که حداقل روشن شده باشد که اولا عدالت، موضوعی است که در هر نطق سیاسی که ارزش اطلاق صنعت «اسلامی» داشته باشد، باید از آن سخن به میان آید؛ ثانیا نامهها و سخنرانیهای امام علی (ع) منبع عظیمی هستند که میتوانند در تبیین نقش اصول معنوی در ارزشهای اخلاقی الهامبخش باشند و ارزش اقدامات سیاسی را تعیین کنند؛ و بالاخره اینکه هیچ رویکرد اسلامی کاملا صحیح و موثقی در امور سیاسی، اجتماعی و فردی را نمیتوان بدون توجه به شرح و توضیح نتایج و شرایط عبادت ارائه داد."