چکیده:
مصلحت، یکی از مفاهیم مهم فقه سیاسی است. فارغ از مصالح اولیهای که بر اساس آنها احکام الهی تشریع شدهاند، مصلحت در حوزه احکام حکومتی، کاربرد جدیدی پیدا کرده است. امام خمینی، در راستای تشریح نظریه ولایت مطلقه فقیه، به عنصر مهم مصلحت نظام اشاره کردهاند. در حالی که مراد فقها از عناوینی همچون اختلال «نظام»، به ریختن «نظام اجتماعی» است، به نظر میرسد مقصود از «مصلحت نظام» نزد حضرت امام، «مصلحت دولت اسلامی» باشد، نه صرف مصلحت نظام اجتماعی؛ بدین لحاظ شاید بتوان گفت کاربرد مصلحت به این معنا، از ابداعات امام راحل برای حل مشکلات نظام جمهوری اسلامی بوده است. در حالی که مصلحت به این معنا، راهگشای مشکلات دولت اسلامی به شمار میرود، چه بسا از جوانب نظری و عملی ـ در تعیین مفهوم، معیارها و مرجع تشخیص ـ دارای ابهاماتی باشد.
خلاصه ماشینی:
"در مجموع،مهمترین ابهامات مربوط به بحث مصلحت،از دیدگاه فرضیهء مقاله حاضر،عبارت است از: -عدم تفکیک کاربرد مصلحت در فلسفهء سیاسی کلاسیک و مدرن غرب؛ -تفاوت نگذاشتن بین مصلحت در فلسفهء سیاسی غرب و اسلام؛ -کاربرد متفاوت مصلحت در فلسفهء سیاسی و فقه سیاسی؛ -به حاشیه رفتن مصالح اجتماعی به دنبال زوال اندیشهء سیاسی در ایران و جهان اسلام؛ -تفاوتهای معیارهای مصلحت در فقه سیاسی شیعه و اهل سنت؛ -کژتابی مفهوم«مصلحت»در اندیشهء اسلامی:خلط«مصلحت»و«مصالح ملی»با «منفعت»و«منافع ملی»؛ -ابهام در معیارهای تشخیص مصلحت(و حفظ نظام)،به ویژه در فقه سیاسی شیعه؛ -عدم تمییز مشخص بین مصلحت نظام به معنای مصلحت دولت،و مصلحت نظام به معنای مصالح نظام اجتماعی؛ -ابهام در دنیوی یا اخروی،و عقلی یا تعبدی بودن معیارهای مصلحت و منفعت؛ -ابهام در مرجع تشخیص مصلحت:حاکم(ولی فقیه)،کارشناسان یا مردم؛ -مقایسهء مفهوم«مصلحت»در اندیشهء سیاسی اسلام و غرب،و تحول مفهومی آن، قبل از روشن شدن موارد فوق.
از دیدگاه فرضیهء مقاله حاضر،عبارت است از: -عدم تفکیک کاربرد مصلحت در فلسفهء سیاسی کلاسیک و مدرن غرب؛ -تفاوت نگذاشتن بین مصلحت در فلسفهء سیاسی غرب و اسلام؛ -کاربرد متفاوت مصلحت در فلسفهء سیاسی و فقه سیاسی؛ -به حاشیه رفتن مصالح اجتماعی به دنبال زوال اندیشهء سیاسی در ایران و جهان اسلام؛ -تفاوتهای معیارهای مصلحت در فقه سیاسی شیعه و اهل سنت؛ -کژتابی مفهوم«مصلحت»در اندیشهء اسلامی:خلط«مصلحت»و«مصالح ملی»با «منفعت»و«منافع ملی»؛ -ابهام در معیارهای تشخیص مصلحت(و حفظ نظام)،بهویژه در فقه سیاسی شیعه؛ -عدم تمییز مشخص بین مصلحت نظام به معنای مصلحت دولت،و مصلحت نظام به معنای مصالح نظام اجتماعی؛ -ابهام در دنیوی یا اخروی،و عقلی یا تعبدی بودن معیارهای مصلحت و منفعت؛ -ابهام در مرجع تشخیص مصلحت:حاکم(ولی فقیه)،کارشناسان یا مردم؛ -مقایسهء مفهوم«مصلحت»در اندیشهء سیاسی اسلام و غرب،و تحول مفهومی آن، قبل از روشن شدن موارد فوق."