چکیده:
مناسبات نسلی و تفاوت و تقابل نسلها، از دغدغههای اصلی همه ملل در طول تاریخ بشر
بوده و همواره توجه مصلحان اجتماعی را به خود معطوف کرده است. تحولات اجتماعی،
سیاسی، اقتصادی و به طور کلی تکامل جوامع و مخصوصا پدیده صنعتی شدن، تأثیرات
محسوسی بر هنجارهای رفتاری نسلها داشته است که از این میان، با توجه به اقتضائات
خاص دوره جوانی، این تفاوت رفتاری در این نسل محسوستر و ملموستر جلوه کرده است.
سعدی، در ضمن داستانها و حکایات کوتاه با اشاره به پارهای از این تفاوتها و
تقابلها، آن را امری طبیعی و عادی برشمرده، هرچند درصدد بیان علل و عوامل این گسست
برنیامده است. او میکوشد با تکیه بر آموزههای اخلاقی، جوانان را به طاعتپذیری و
تجربهاندوزی از پیران دعوت کند و اغلب با دفاع از ارزشها و سنتهای اجتماعی،
پیران را در شیوههای رفتاری محقتر میداند. در ادامه مقاله پارهای اندرزها و
نصایح سعدی به دو نسل جوان و پیر احصا شده و قضاوت نهایی را به خواننده واگذار
کردهایم که تا چه حد آموزههای اخلاقی ادبیات تعلیمی گذشته، میتواند امروزیان را
در ترمیم گسست نسلی یاری نماید.
Of human being concerns throughout the history، was generational relations، generation difference and conflict which have drawn social reformists’ attention، persistently. Social، political، economic developments and evolution of communities and particularly industrialization، have had tangible impacts on behavioural norms of generations، that، given special requirement of youth، this behavioural difference have been proved in this generation more tangible and obvious. Saadi، during short history and anecdotes، pointing to some of these conflicts and differences، considered it natural and usual، though didn’t seek to address reasons and causes of this divide. Relying on moral teachings، he attempts to invite youth to follow the elders and use of their experiences. Defending social values and traditions، he prefers behavioural patterns of the aged. Subsequently، some Saadi’ advices and his recommendations to the youth and the aged summarized in this essay، and finally the readers will judge to what extent moral teachings belong to past didactic literature might help contemporary generations to repair generational divide.
خلاصه ماشینی:
سالها بر تو بگذرد کـه گـذار نـکنـی سـوی تـربـت پــدرت تو به جای پدر چه کردی خیر تا همان چشم داری از پسـرت» ( کلیات سعدی: 149ـ150) شتابگری جوانان و آهستگی پیران باب ششم گلستان ـ که در ضعف و پیری است ـ حکایات متعددی دارد که همین تقابل و ناهماهنگی اخلاق و رفتار پیران و جوانان را بازگو کرده است؛ از جمله حکایت چهارم همین باب: «روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگاه به پای گریوهای سست مانده، پیرمردی ضعیف از پس کاروان همی آمد و گفت چه نشینی که نه جای خفتن است، گفتم چون روم که نه پای رفتن است، گفت این نشنیدی که صاحبدلان گفتهاند: رفتن و نشستن به که دویدن و گسستن.
در این حکایت نیز تندی، غرور و حال بینی جوانان، در مقابل آهستگی و عاقبت بینی پیران قرار گرفته و با این دو بیت در آخر حکایت، تأیید و تأکید شده است: ای کـه مشتـاق منـزلــی مشتـاب پنـد مـن کـار بنـد و صبـر آمـوز اسب تازی دو تگ رود به شتاب و اشتر آهسته میرود شب و روز (کلیات سعدی :150) نشاط جوانان و حسرت پیران در پارهای روایات، جوانی شعبهای از جنون معرفی شده است « الشباب شعبة من الجنون (محمدی ری شهری، 1371، ج 5: 6) زیرا ماجراجویی، استقلالطلبی ، آزادیخواهی، بیقیدی ، جسارت و قدرت و نیروی جسمانی و غلبه شهوت و آرزوها عواملیاند که عاقبت اندیشی را از جوان سلب، و غم و اندوه را از او دور میکند.