چکیده:
باز تولید طبقات اجتماعی توسط نظام آموزشی اشاره به این موضوع دارد که نظام آموزشی
نوین از طریق چرخه تأثیرگذاری بر شغل و پایگاه اجتماعی آینده کودکان طبقات مختلف،
میتواند فرآیند تحرک طبقاتی را متأثر سازد. چنانچه زمینه طبقاتی کودکان بر عملکرد تحصیلی
آنها موءثر باشد، ارتقای شغلی و پایگاهی را به دنبال داشته و بازتولید طبقات توسط آموزش و
پرورش محقق خواهد شد. با اینکه در بعد نظری دانشمندانی چون بوردیو، پاسرون، برنشتاین
بر این حوزه متمرکز شدهاند، اما بیشتر دیرینه موضوع به پژوهشهای تجربی و میدانی تعلق دارد
که در طی دهههای گذشته به انجام رسیدهاند. از شاخصترین پژوهشها میتوان به کار جیمز
کلمن اشاره کرد.
فرضیات پژوهش که برگرفته از پیشینه و نگاه نظری است بدین شرح مطرح میشود:
1ـ احتمالا بین پایگاه طبقاتی و عملکرد تحصیلی رابطه وجود دارد. 2ـ احتمالا پایگاه
طبقاتی بر حساسیت تحصیلی تأثیر دارد. 3ـ احتمالا پایگاه طبقاتی بر عزت نفس دانشآموزان
موءثر است. 4ـ احتمالا پایگاه طبقاتی بر اقتدارگرایی والدین موءثر است. 5ـ احتمالا پایگاه
طبقاتی بر نگرش تحصیلی دانشآموزان موءثر است. همچنین متغیرهای مطرح شده در فرضیات
2 تا 5 نیز به مثابه متغیر بینابینی بر عملکرد تحصیلی تأثیر دارند. این فرضیات بر روی نمونه
600 نفری از دختران دبیرستانی شهر تهران با استفاده از مصاحبه سیستماتیک آزمون شد.
نتایج حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که بین پایگاه طبقاتی و عملکرد تحصیلی
رابطه وجود دارد. رگرسیون خطی محاسبه شده، نشانگر آن است که به میزان افزایش هر واحد
در پایگاه طبقاتی دانشآموزان، حدود 34/1 واحد عملکرد تحصیلی آنها افزایش مییابد.
ضریب بتای بین دو متغیر 33/0 است که حکایت از شدت رابطه مذکور دارد. تأثیر مثبت
مذکور به واسطه تسهیلات آموزشی مانند میزان استفاده از معلم خصوصی یا داشتن اتاق مجزا
برای مطالعه و امثال آن نیست. ضرایب مسیر محاسبه شده بین پایگاه طبقاتی با حساسیت
تحصیلی والدین و عملکرد تحصیلی نیز نشاندهنده تأیید مفروضات اولیه بوده و نقش
حساسیت تحصیلی والدین به منزله یک متغیر بینابینی در تأثیرپذیری از وضعیت طبقاتی و
تأثیرگذاری بر بهبود عملکرد تحصیلی را گوشزد میکند. همچنین عزت نفس نیز به مثابه متغیر
بینابینی در بین پایگاه طبقاتی و عملکرد تحصیلی است. در این رابطه، افزایش هر واحد از
پایگاه طبقاتی به میزان 18/0 واحد، افزایش عزت نفس را در پی دارد؛ همچنین این متغیر به
مثابه متغیر مستقل نیز با شدت 20/0 بر عملکرد تحصیلی موءثر است. به سخن دیگر به میزانی
که عزت نفس دانشآموزان بالا میرود، در حد 20/0 عملکرد تحصیلی بهبود مییابد.
همچنین فرضیهای که مبتنی بر نقش واسطهای متغیر نگرش تحصیلی بود در حد ضعیفتر
تأیید شد. ضریب مسیر محاسبه شده تأثیر 16/0 نگرش تحصیلی بر عملکرد تحصیلی را نشان
میدهد و نگرش تحصیلی نیز به نوبه خود از حساسیت تحصیلی والدین و همچنین عزت نفس
دانشآموزان متأثر است. این در حالی است که هر دوی این متغیرها از پایگاه طبقاتی متأثر
هستند و در بین فرضیات مطرح شده تنها نقش اقتدار والدین به مثابه متغیر بینابین تأیید نشد.
خلاصه ماشینی:
"در هر حال، عزت نفس در اینجا بهمثابه یک متغیر بینابینی مفروض است که از یکسو بهمنزله معلول از عواملی چون پایگاه طبقاتی و همچنین میزان اقتدار والدین و حساسیت آموزشی والدین متأثر شده و از سوی دیگر بر نگرش و عملکرد تحصیلی تأثیر میگذارد.
اینکه با توسل به کدامین عوامل و متغیرهای واسطهای، طبقه اجتماعی افراد میتوانند بر عملکرد تحصیلی آنان تأثیر گذاشته و موجب بهبود آن شود؟ سادهترین پاسخ این است، گفته شود به میزانی که پایگاه طبقاتی افراد بالا میرود، فرزندان آنها نیز از تسهیلات مادی و آموزشی بیشتری بهرهمند میشوند.
در نگاه کلی به مدل تحلیل مسیر قبل، این نتیجه را میتوان گرفت که حساسیت تحصیلی بهمنزله یک متغیر بینابینی، از یک سو متأثر از وضعیت طبقاتی دانشآموزان بوده و از سوی دیگر با تأثیر مثبتی که بهصورت مستقیم و با واسطه نگرش تحصیلی، بر عملکرد افراد دارد، نقش قابل توجهی را بهمثابه متغیر واسطهای تأثیرپذیر از طبقه و تأثیرگذار بر عملکرد تحصیلی ایفا میکند."