چکیده:
بسیاری از مجموعههای شعر معاصر فارسی همچون زمستان اخوان ثالث و در کوچه باغهای نیشابور شفیعی کد کنی،به دهههای 30 تا 50 تعلق دارند؛یعنی می- توان گفت که شعر معاصر تا پیش از انقلاب اسلامی شاهد یکی از بار آورترین دورههای خود بوده است.این درحالی است که با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 1357 این روند برای مدت کوتاهی(یعنی تا سال 1362 که سه مجموعهء شعر دفاع مقدس به چاپ رسید)دچار وقفه گردید. دلیل این را میتوان در شکلگیری فضایی دانست که انقلاب اسلامی به وجود آورندهء آن بود.پیش از انقلاب اسلامی براساس باور به تعهد هنر و هنرمند، شاعران شعر خود را وسیلهای برای دگرگونی شرایط اجتماعی-سیاسی زمان خود میدانستند؛حال آنکه با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر فضای سیاسی-اجتماعی ایران،شاعران دیگر خود را موظف به دگرگونی جهان پیرامون خویش نمیدیدند. همین امر سبب گردید تا بعضی از آنان مثل اخوان ثالث دوران بازنشستگی شعری خود را اعلام کنند،یا برخی دیگر مانند شفیعی کدکنی بار دیگر متوجه هستی و ضرورت وجودی خویش گردند و نگاهی دوباره به آن داشته باشند.
خلاصه ماشینی:
"3-بررسی علل و عوامل پس از بیان این مقدمات باید به سؤالات مطرح شده در آغاز مقاله پاسخ داده شود:چرا این شاعران در سالهای پس از انقلاب کمتر شعر گفتهاند یا اصراری بر چاپ آثار خود نداشتهاند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که دلیل این امر،از بین رفتن ماهیتی است که در سالهای پیش از انقلاب برای شعر و شاعران در نظر گرفته میشد؛ماهیتی که در آن شعر و شاعر آگاهیبخش جامعه و عاملی برای تغییر شرایط اجتماعی موجود به شمار میرفت.
دلیل این امر را میتوان در تغییر ماهیت شعر و شاعران دانست چرا که در سالهای پیش از انقلاب نظریهء تعهد و التزام هنر و هنرمند- که هنر را همچون سلاحی برای تغییر جهان در نظر میگرفت-میتوانست ماهیت شاعر نیز تلقی گردد که با تغییر فضا،این ماهیت نیز کمرنگ گردید.
(شفیعی کدکنی،0831:26)در حوزهء نقد ادبی-که نام برخی از فلاسفهء وجودی در آن،از جمله نامهای آشناست-نیز شفیعی کدکنی بیشتر به منتقدان فورمالیست توجه کرده،غلبه در نقل قولها و ارجاعها در این کتاب کاملا بهسود فورمالیستهایی چون یا کوبسن است تا مثلا معناگرایانی چون تولستوی و سارتر(شفیعی کدکنی، 3731:سی و دو)اشعار ایشان نیز حتی آنها که عناوین وجودی دارند،نیز صد در صد با اندیشههای وجودی مطابقت ندارند؛از شعر چرخ چاه(سیزیف ایرانی)ایشان هرگز معنای پوچی انسان یا جهان استتنباط نمیشود؛سیزیف ایرانی ایشان مانند شعر کتیبهء اخوان ثالث نمادی است از بیهودگی تلاشهای اجتماعی جامعهء ایران و برخلاف سرمشق خود،اصلا بار فلسفی ندارد."