چکیده:
در روند تبدیل کلام از سطح عادی به سطح ادبی و هنری،تصاویر شاعرانه یا صور خیال نقشی انکارناپذیر دارند.تصویرآفرینیهای هر شاعر،ریشه در زندگی بیرونی و درونی و شخصیت آن شاعر دارد که آگاهانه یا ناآگاهانه در شعر او تجلی مییابد.
از برجستهترین زمینههای استفاده از تصاویر،توصیف طبیعت است.در میان توصیفات متنوع و رنگارنگ از طبیعت در شعر فارسی،منظرهی طلوع و غروب،درخششی خاص دارد.
هدف کلی این پژوهش،بررسی تصاویر طلوع و غروب در دو اثر برجسته ادب فارسی،یعنی شاهنامه و خسرو و شیرین است.فردوسی و نظامی در توصیف دمیدن صبح و فرا رسیدن شب،تصاویر متنوع و رنگارنگی آفریدهاند که تأمل در آنها خواننده را با گوشهای از هنرنمایی این دو شاعر برجسته و ارزش بلاغی کار آنها آشنا میکند.در این مقاله تصاویر از جنبههای گوناگونی مانند چگونگی کاربرد رنگها،عناصر اشرافی،سپاهی و عناصر برگرفته از طبیعت،بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"شاهنامه اثری حماسی و متعلق به سبک خراسانی است و خسرو و شیرین اثری غنایی
کمنظیر او در توصیف شخصیتی چون شیرین و حوادث پیرامون او از دلایلی است که موجب شده خسرو و شیرین در ادبیات فارسی و حتی در میان آثار خود نظامی از
تصاویر طلوع و غروب در شاهنامه و خسرو و شیرین
«در شاهنامه دمیدن خورشید مبشر زندگی است و این بار روشنایی
از اینرو رنگ زرد و زرین به منظور توصیف نور و روشنایی روز در شاهنامه کاربردی گسترده دارد و به دلیل بسامد بالای این دو رنگ،میتوان آنها
استعارهی مصرحه از آسمان نیز در خسرو و شیرین دیده میشود.
«تاج»از عناصر اشرافی است که کاربرد آن در این تصاویر قابل توجه است:چو تاج سپهر اندر آمد به زیر بزرگان ز گفتار گشتند سیر
طلوع و غروب شاهنامه دیده میشود که غالبا در توصیف آفتاب و روشنی روز است.
همچنین تشبیه خورشید و پرتو آن به سپر زرین در شاهنامه بسیار دیده میشود.
برخلاف شاهنامه در تصاویر خسرو و شیرین کمتر از عناصر سپاهی استفاده
از اینرو طبیعی است که در این منظومه،رنگ سپاهی در تصاویر کمتر دیده شود.
در تصاویر طلوع و غروب در خسرو و شیرین نیز عناصر برگرفته از طبیعت
تصاویر طلوع و غروب در شاهنامه با خسرو و شیرین تفاوتهایی دارد که
شاهنامه عناصر سپاهی و حماسی،و در تصاویر خسرو و شیرین عناصر اشرافی بیشتر
در شاهنامه تصاویر مربوط به غروب و شب بسیار کمتر از توصیف طلوع و
این رو در تصاویر طلوع و غروب در شاهنامه رنگ زرد و زرین و در تصاویر خسرو و"