چکیده:
جبر و اختیار از مناقشهآمیزترین مسایلی است که همواره مورد بحث و جدال فرقه های کلامی بوده و متفکران را به تفکر و اندیشه پیرامون مسایل هستی و زندگی و دین را داشته است؛از جمله این متفکران،شاعر و فیلسوف مشهور سدهء چهارم و پنجم هجری ابو العلاء معری است که افکار و اندیشههای خود را پیرامون مسایل هستی،قضا،قدر و سرنوشت آدمی در دیوان لزومیات که حاصل نزدیک به نیم قرن عزلت شاعر است گرد آورد،از آنجا که ویژگی غالب دیوان لزومیات پراکندهگویی و ارائه آراء و نظریات متناقضنما است،گروهی از پژوهشگران او را جبرگرای مطلق معرفی کرده وگروهی او را متحیر و سرگردان دانستهاند.جستار حاضر به بررسی و نقد این داوریها میپردازد و ابتدا به اختصار مواضع فرق کلامی را با استناد به قدیمیترین آراء پیشروان آنها بیان کرده، و پس از ارائه آراء پژوهشگران پیرامون جبر و اختیار معری،دیدگاه او را با بررسی لزومیات،مشهورترین اثر منظوم شاعر مورد بررسی و واکاوی قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"4-1-معتقدان به جبری بودن معری گروه نخست معری را کاملا جبرگرا دانستهاند،از میان این گروه میتوان به طه حسین اشاره کرد که در این خصوص میگوید:«بارزترین اندیشههای ابو العلاء در مورد فلسفه الهی،جبری است و زندگی و شعر او در لزومیات نیز مؤید این مسأله است و این نکته جای هیچ شک و تردید و تأویلی ندارد؛چنانکه خود او نیز در مقدمۀ لزومیات تصریح نموده که این کتاب را نه از روی اختیار نوشته که به خاطر قضا و قدری نوشته که حقیقت آن بر او نیز پوشیده است و او قضیه جبر را در لزومیات بیش از دویست بار تکرار نموده و اثبات کرده است».
ولی خود او در کتاب دیگری که بعدها با عنوان«مع أبی العلاء فی سجنه»تألیف کرد،وقتی با برخی ابیات معری که حاکی از تردید او در امر جبر و اختیار است برخورد نمود از نظر پیشین خود برگشته واز معری به عنوان جبرگرای معتدل و میانه یاد میکند و در تعریف جبرگرایی معتدل میگوید:«جبری است که انسان در آن تا حدودی معذور است؛ولی بهطور کامل از تبعات اعمال خود معارف نیست؛و انسان بر اساس این تفسیر در برابر گناهان خود مسئولیت کامل ندارد؛زیرا او مسبب اصلی آن نیست ولی درعینحال بهطور کامل نیز از او سلب مسئولیت نمیشود،چون او در این مسیر دارای عقل و اندیشهای است که او را راهنمایی و راهبری مینماید و مواضع دامهای زندگی را بر او مینمایاند،پس بهتر است که او راه درست را برگزیند در غیر این صورت سزاوار نکوهش و ملامت است»."