چکیده:
مقاله حاضر پیرامون بررسی چهره و موقعیت سیاوش به عنوان یکی از شخصیت های محوری حماسه ملی ایران، در اساطیر، اوستا، متون پهلوی و یافته های باستان شناسی است.
اتیمولوژی سیاوش و بحث در خصوص جایگاهش در اسطوره های ایرانی و شناخت کهن الگوی بین النهرینی او ـ دموزی ـ در پنج حوزه «آیین ها»، «نخستین انسان»، «مساله شهادت»، «گیاه خون سیاوشان» و «سوگ سیاوش» نیز از جمله مواردی است که در این پژوهش مورد نظر بوده است.
توجه به موقعیت سیاوش در آیین های ایرانی و تداوم کارکردهای اجتماعی او در قالب سنت هایی همچون «حاجی فیروز»، «جشن نوروز»، و «مراسم کشتن خروس» از مولفه ها و شاخصه هایی به شمار می آید که در ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر مورد بررسی قرارگرفته است.
حضور سیاوش در متن هایی همچون اوستا، بندهش و مینوی خرد همان حضوری است که او در اساطیر و شاهنامه فردوسی دارد، لذا مهمترین عملکردهای او در این متون نیز مورد نظر بوده است.
ساختار مرکزی و اندیشه محوری در هر کدام از فصول یاد شده بر مبنای نظر «مهرداد بهار» مبنی بر «ایزد نباتی» بودن سیاوش است، بدیهی است که مقوله های شهادت، گیاه خون سیاوشان و سوگواری همه متاثر از این نظر می باشد.
This article is about Siavash as one of the most important characters of Iranian national epic، myths، Avesta، Pahlavi texts and archaeological findings.
The etymology of Siavash and discussing his character in Iranian myths and recognizing his Mesopotamian archetype – Domuzi –in five branches : “customs”، “first man”، “Martyrdom”، “khun Siavashan plant” and “mourning of Sivaash”. are also studied in this article.
Siavash’s position in Iranian customs and continuation of his social functions in the form of traditions such as “Haji Firooz”، “Norooz Celebration” and “Ceremony of cock killing” are also studied.
The central structure in this article is Dr.Bahar’s idea that this myth is based on “Corn God” idea.
خلاصه ماشینی:
حضور سیاوش در متنهایی همچون اوستا، بندهش و مینوی خرد همان حضوری است که او در اساطیر و شاهنامه فردوسی دارد، لذا مهمترین عملکردهای او در این متون نیز مورد نظر بودهاست.
(Bartholome, 1961: 163) مهرداد بهار برای این واژه معنای دیگری قائل شدهاست که «مرد سیاه» میباشد، زیرا به نظر ایشان آیین سیاوش به آیینهای ستایش ایزد نباتی بومی مربوط است و به آیین تموز و ایشتر بابلی و از آن کهنهتر به آیینهای سومری میپیوندد و بدین روی واژه اوستایی به معنای مرد سیاه یا سیاه چرده است که اشاره به رنگ سیاهی دارد که در این مراسم به چهره میمالیدند یا صورتکی سیاه که به کار میبردند.
(بهار، 1378: 398- 399) اعمال هر کدام از این شخصیت ها به نوعی با مسأله زندگی و مرگ ایزد نباتی در ارتباط است؛ یعنی مرگ، شهادت، به آتش فرو رفتن، به جایی تبعید شدن و یا به زندان تاریک افتادن همه جانشین و نماد این مسأله است که دانه برای رویش مجدد باید مدتی در زیر زمین پنهان بماند و پس از این دوره که دانه با تأثیر گرفتن از عوامل شیمیایی به حد لازم از رشد و نمو رسید، میتوان گفت که از جهان مرگ و نیستی رها شده است.
سیاوش در اسطوره خدای گیاهان است، او باید بمیرد تا سرسبزی و طراوت به طبیعت برگردانده شود؛ این باور در حماسة ملی نیز به نوعی راه یافته و آن وقتی است که پس از شهادت از خونش گیاه «خون سیاوشان» میروید.