خلاصه ماشینی:
"2. حقیقت و تاریخ با این تمهیدات،جدعان در فصل دوم،تحت عنوان«الحقیقه و التاریخ»آثار ماوردی و ابن خلدون را درباره انحطاط جوامع،مدار بحث خود قرار میدهد؛زیرا بر این نظر است که کتاب ادب الدنیا و الدین ماورد و مقدمه ابن خلدون همچنان در میان متفکران اسلامی بسیار تأثیرگذار هستند.
عبده در کتاب الاسلام و الرد علی منتقدیه،به هانوتو میتازد که اولا پیشرفت غرب،ربطی به مسیحیت مروج زهد و کنارهگیری ندارد؛ثانیا قرآن طی 46 آیه از اختیار آدمی دفاع میکند؛ثالثا تنزیه اسلامی و توحید خالص به معنای گسستن رابطه بین انسان و خدا نیست و در اسلام انسانها میتوانند مستقیما با خدا مواجه شوند؛رابعا اسلام،دینی صرفا روحانی نیست،بلکه دین دنیا و فعالیت است ونگرش عقلانی در آن مروج مدنیت و رشد است.
ابن بادیس،بنیانگذار جمعیة العلماء المسلمین الجزائریین،نیز از کسانی بود که به نقد خلافت پرداخت و گفت که این نهاد در بنیاد درست بوده،اما امروزه روح خود را از دست داده و تنها شبحی است که مایه ترس اروپاییان و عامل تهاجم آنان شده است.
(4)در قبال مسئلهء علم،باید راه بومی سازی را در پیش گرفت،به این صورت که یافتههای علمی و تکنولوژیک را بخشی از وجود خود کنیم،یا دست به انقلاب علمی و تکنیکی بزنیم و بپذیریم که اسلام موافق علم است و طبق این باور نیز عمل کنیم(5)در برابر مسئله بیعملی،باید تکنولوژی و عقل سیاسی را به هم آمیخت و به جای تأکید بر رادیکالیسم و اصرار بر تشکیل دولت اسلامی،الگوی خوبی از تفکر اسلامی پدید آورد."