چکیده:
اثبات واجبالوجود و امکان و چگونگی شناخت او، از اهم مسائل فلسفه است. در میان براهین متعددی که برای اثبات واجب از سوی متفکران ارائه شده، برهان صدیقین از براهین پرسابقه و مشهور به شمار میرود. در تاریخ فلسفه اسلامی، اولین کسی که این برهان را ارائه داد، ابنسینا بود و پس از او فلاسفه بسیاری به آن پرداختند و هریک تلاش کردند تا تقریر دیگری از برهان صدیقین ارائه دهند. از اینرو، آشنایی با روش خداشناسی فلسفی ابنسینا، از اصلیترین اهداف طرح این مسئله است؛ چراکه توجه به الگوی خداشناسی متقدمان، تجربه تاریخی بسیار گرانقدری را در اختیار ما میگذارد و نیز در گشودن راهکاری مناسب برای برخی از مشکلات فلسفی امروز پیرامون مسئله خداشناسی مفید خواهد بود. این مقاله میکوشد تا براساس روش کتابخانهای، مبادی برهان ابنسینا را از آثار فلسفی او استخراج و تصویر روشنی از «برهان صدیقین ابنسینا» ارائه دهد تا بدینوسیله، این برهان را در جایگاه اصلی و شایستهاش قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"به طور کلی، از دیرباز این پرسش ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته بود که آیا در براهین اثبات وجود خداوند ضرورتا باید عالم و مخلوقات واسطه قرار گیرند و از عالم به عنوان ظاهر و شاهد، و از خداوند به عنوان باطن و غایب استفاده شود یا چنین نیست و اینگونه استدلالها مخصوص کسانی است که از قوه عقلی قوی برخوردار نیستند؟ ابنسینا نخستین کسی است که بر مبنای نظام فلسفی خود نام «صدیقین» را بر یکی از براهین اثبات خدا اطلاق کرد.
ابنسینا پس از بحث اثبات واجب، به اثبات توحید و خواص واجب نفی ضد و مثل و حد از او و علم واجب میپردازد تا اینکه در آخر این نمط برهان ابتکاری خود را «حکم صدیقین» نامیده و بر خود میبالد و میگوید: «تأمل کن که چگونه بیان ما برای ثبوت موجود نخستین و یگانگی و پاکی او از عیبها نیازی به تأمل در غیر وجود نداشت و نیازی به ملاحظه خلق و فعل او نبود اگرچه خلق و فعل دلیل بر وجود اوست، ولی این باب موثقتر و شریفتر است؛ یعنی هنگامی که ملاحظه حال وجود کنیم، وجود از حیث اینکه وجود است به موجود نخستین گواهی میدهد و موجود نخستین بر سایر چیزهایی که در هستی بعد از اویند گواهی میدهد و به این مطلب در قرآن کریم اشاره شده است: به زودی آیات خود را در آفاق و در وجود خودشان به ایشان نشان میدهیم تا برای آنها آشکار شود که او حق است."