چکیده:
گشوده است و منطقدانان کشورمان،تاکنون،تحلیلی از محصورات ارائه نکردهاند که هم قاعدهء فرعیه را نگاه دارد هم به زبان صوری منطق جدید بیان شده باشد. در تطبیق منطق قدیم و جدید،یکی از بزرگترین دشواریها مربوط به«پیش فرض وجودی»(یا به زبان فلسفهء اسلامی،«قاعدهء فرعیه»)است.منطق جدید،با نفی این پیش فرض و قاعده،محصورات اربع را به گونهای تحلیل کرده است که بسیاری از قواعد منطق قدیم،بر پایهء آن،نامعتبر میگردد.در مواجهه با این پدیده،برخی قاعدهء فرعیه را نادرست شمردهاند و برخی دیگر،منطق جدید را در نادیده گرفتن این قاعده سرزنش کردهاند.گروه سومی،نیز،با توجیه یا با پیشنهاد تلاش کردهاند میان این دو منطق آشتی برقرار سازند. گروه اول(پیروان منطق جدید)،دربارهء بداهت قاعدهء فرعیه و پیش فرض وجودی سخنی برای گرفتن ندنارند و گروه دوم،نیز،در تحلیل صوری و فرمول بندی محصورات اربع،دستشان خالی است.گروه سوم،که در این میان،تلاشهای ارزندهای در هر دو زمینه دارند،موضوع اصلی پژوهش در این مقاله را تشکیل میدهند.در این مقاله،نشان دادهایم که همهء تلاشهای این گروه،نیز با شکست مواجه شده است و هر پیشنهادی در این زمینه،برخی ایرادها را از میان برادشته، اما در حل همهء آنها ناکام بوده و در برخی موارد،حتی دشواریهای تازهای پدید آورده است.در پایان نتیجه گرفتهایم که نزاع میان منطق قدیم و جدید همچنان
خلاصه ماشینی:
"در جدول زیر،قواعدی از منطق قدیم که از نظر منطق جدید،نامعتبر اعلام شده گردهم آمده است(نبوی،«بحثی در منطق تطبیقی»؛ص 48-67): (به تصویر صفحه مراجعه شود) همهء قواعد بالا،در منطق قدیم،معتبرند،اما منطق جدید آنها را نامعتبر میداند،زیرا سیر از کلی به جزئی(و به عبارت دقیقتر،از شرطی به عطفی)هستند.
تحلیل موحد در رد منطق قدیم ضیاء موحد،احتمالا با الهام از سخنان حائری و امثال قراملکی،که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد،به منطق دانان اسلامی معاصر این نظر را نسبت میدهد که استنتاج جزئی از کلی تنها در قضایای خارجی است و در قضایای حقیقی راهی ندارد: بسیاری از منطقدانان سنتی ما،ضمن تصدیق به وجودی بودن قضیههای جزئی، میگویند:«درست است که ما گفتیم از هر موجب کلی میتوان یک موجب جزئی استنتاج کرد،اما این در جایی است که بدانیم موضوع،افراد موجودی هم دارد،و از این رو،قضیههای حملی را..
اما اگر قضایای کلی خارجی را به ترکیب عطفی تحلیل کنم آنگاه دو موجبه در شکل دوم منتج خواهد بود و ضرب اول از شکل سوم،نتیجه کلی خواهد داد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) ایرادهای دیگری نیز به پیشنهاد عطفی وارد است مانند اینکه سالبهء کلیه،در این تحلیل، عکس مستوی نخواهد داشت چنان که موجبهء کلیه،عکس نقیض را از دست خواهد داد.
اگر ما ورود محمولات تهی مصداق را به زبانمان قدغن کنیم استنتاجهای مذکور همواره معتبر خواهد بود و این دقیقا کاری است که منطقدانان سنتی کردهاند یعنی استنتاج موجب جزئی از کلی را تنها به قضایای خارجی که افراد موضوع وجود خارجی دارند محدود نمودهاند و این حرکت علی الاصول فاقد اشکال است."