خلاصه ماشینی:
"یک مرتبه احمد کاظمی یک تشر خیلی محکمی به او زد که *مهمترین ویژگی شهید کاظمی این *است که برای سایر فرماندهان معلم *و مربی بود.
بفرمایید شهید احمد کاظمی در همان روزهای اولیه که به جبهه آمد،چه نقشی در جنگ و آزادسازی سرزمینهای اشغالی ایفا کرد؟ این گروه که هیچ کمبودی نداشتند رفتند به جبههای در شمال منطقه دارخویین،خیلی نزدیک عراقیها مستقر شدند.
پیرو بیانات شما این پرسش به ذهن میرسد که شهید کاظمی بعد از پذیرش قطعنامه برای نیروهای لشکر هشت نجف اشرف سخنرانی گویایی ایراد کرد، و ضرورت اطاعت از فرامین ولایت فقیه را برای رزمندگان مودر تأیید قرار داد.
کورانهایی در شهر و استان ایشان اتفاق افتاد و بحثهای سیاسی خیلی زیادی در لشکر هشت نجف اشرف اتفاق میافتاد به خاطر گرایشهای سیاسی و اعتقادی که در بین افرادی که از این شهرستان و استان میآمدند وجود داشت،اما شهید کاظمی بدون اینکه خیلی درگیر این مباحث بشود،و از جبهه و جنگ غافل شود حواسش به اینها بود.
در جادهای نزدیک خط مقدم پل مستحکمی وجود داشت که شهید کاظمی قرارگاه فرماندهی لشکر هشت را زیر این قرار داده بود.
وقتی که به قرارگاه حمزه رفت بسیاری از تاکتیکهایی که تا آن مقطع وجود داشت،تغییر داد و برای خود راهبرد جدیدی در نظر گرفت،این نشان میدهد که احمد شخصیت مستقل داشت محکمی است،آنها هم قرارگاهشان را از آنجا قرار داده بودند.
نکتهای که برای من خیلی جالب بود این است احمد کاظمی در شرایط سخت،آن شادابی و شوخمزاجی و به تعبیر امروزیها ریلکس بودن را در همه مواقع داشت."