چکیده:
نقد منابع اطلاعاتی یکی از راهکارهای مؤثر برای سنجش صحت اطلاعات است.با تکیه براین ابزار سودمند در حوزهی تحلیل و بررسی متون،میتوان بر برخی از مشکلات موجود در تولید اطلاعات غلبه کرد و به رفع چالشهای پیشآمده پرداخت.در مسیر نگارش نقد،همواره آفتهایی وجود دارد که درستی و اثربخشی آن را کمرنگ میسازد.از زمره فعالیتهای مهم در عرصهی نگارش متون انتقادی،توجه به رسالت نقد و هدف آن است.زمانی که ناقد تصور میکند که در تهیهی نقد،نیازی به مشورت با دیگران یا دیگر نگارشهای انقادی ندارد،درگیر یکی از آفتهای مهم نقد شده است.علاوه بر آن،آشنایی اندک ناقد نسبت به موضوع اصلی اثر میتواند در کیفیت نگارش نقد مؤثر بوده و باعث تضعیف نقد شود.تمرکز بر مسائل ظاهری در نقد،مانند توجه بیش از حد به غلطهای املایی یا نگارشی میتواند ناقد را از رسیدن به مقصود منحرف سازد.از سوی دیگر، بدگمانی نسبت به پدیدآورنده و یا اثر میتواند به آفتی در نگارش نقد تبدیل شود.عدم دسترسی ناقد به متن اصلی و تحلیل براساس نوشتهای پیرامونی نیز عامل دیگر انحرافی محسوب میشود.علاوه بر آن،بیتوجهی به آرای صاحبنظران و عدم استفاده از نظر ارزندهی آنان نیز از دیگر اشتباهها در نگارش نقد به شمار میآید.از دیگر آفتهای نقد،برداشت ناصحیح از مفهوم متن است و بیتوجهی به مبانی علمی در حوزهی موضوعی مورد نظر نیز میتواند به معضلی در نگارش انتقادی تبدیل شود.یکی از چالشهای اصلی ناقد در تدوین اثر خود،وجود سوگیری در نقد است.همچنین تأیی کامل و تکذیب صرف،از هردو سو باعث ضعف نقد میشوند.برداشتهای ناصحیح از مفهوم متن نیز میتواند به تضعیف نقد منجر شود.علاوه بر آن،انتظار نامناسب و غیرمنطقی از اثر، یعنی آنچه که نقد متکفل آن نیست نیز از جمله معضلات تدوین نقد است.در نهایت نیز تهیهی نقدهای آماده که به منظور فعالیتهای تجاری تنظیم میشود،میتواند خطری برای اعتبار نقد محسوب شود.
خلاصه ماشینی:
"با این وجود نمیتوان مدعی شد که همواره ناقد در شناخت خود از متن،کاملا به درک نوشتار نائل میشود،ولی میتوان توقع داشت که شناخت ناقد به گونهای باشد که محورهای کلان بحث مورد شناسایی قرار گرفته و معنای اصلی متن درک شود.
برای آگاهی از وجود یا عدم وجود سوگیری در اندیشه،ناقد میتواند خود را در موقعیت نویسنده قرار دهد و باتوجه به زمینههای شناخت و آگاهی در متن،به بررسی بپردازد که آیا اگر خود او به چنین مقولهای میپرداخت نیز به تحلیل و نتیجهگیری پیشرو دست مییافت یا خیر؟برای اطمینان از وجود سوگیری،در ابعاد و اندازههای مختلف،باید این عزم در ناقد وجود داشته باشد تا به نتایج قابل قبول در این رابطه دست یابد.
برای رفعت این مسأله در نگارش نقد بهتر است تا ناقد قبل از خواندن متن،هیچگونه پیشداوری از آن نداشته باشد؛دربارهی متن با دیگر صاحبنظران مشورت کند؛چنانچه نقد یا نقدهای دیگری از آن اثر تدوین شده،نسبت به مطالعهی آن اقدام کند؛و برخی از موارد مهم را چندبار بررسی کرده و در تحلیل خود جنبههای مختلف را درنظر گیرد.
میتوان بیان کرد از یکسو سنجش ارتباط میان رسالت مورد انتظار متن و توقعی که از آن میرود،و از سوی دیگر محتوای متن،ارتباط تنگاتنگی وجود دارد که میتواند در بررسی نقد،در نقش عاملی مؤثر درنظر گرفته شود.
شایسته است که ناقد در نگارش نقد خویش،به این نکتهی بنیادی توجه داشته باشد که میان متن و برداشت آن فاصلهای وجود دارد که ارتقای توانایی،شناخت،مهارت و نیز قدرت درک بالای ناقد از متن،میتواند تا حد زیادی این فاصله را پر کرده و به تحلیلی بهتر و مناسبتر منجر شود."