خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) لیکن اگر روزی روزی از هر هفته از هر ماه از هر سال سر انگشتان احساس ره سپارت کرد تا با شهوتی شیرین شیرین و گزنده گزنده و آشتیناپذیر آشتیناپذیر و شهوتناک دگر باره مرا بازیابی، اگر روزی از هر هفته از هر ماه از هر سال گل سرخی قامت افراشت تا لبانات تا دگر باره مرا بازخوانی، یاد دار عشق من یاد دار در من دیگر بار خاکستر سرخی میگیرد زبانه میزند شعله میگیرد، در من هیچگاه آتش نمرده است، در من هیچچیز فرونخفته است.
یاد دار عشق من یاد دار تا تو زندهگی را (به تصویر صفحه مراجعه شود) زندهگی میبخشی تا تو خواهی بود، عشق من بیکه آغوش مرا وانهد در آغوش تو خواهد بود."