چکیده:
مکتب تشیع یکی از مهم ترین مکاتب اسلامی است که یکی از ارکان مهم آن، نظریه امامت است. در طول تاریخ، اندیشمندان شیعه برای اثبات این نظریه استدلال های مختلفی از جمله استدلال های عقلی ارائه کرده اند. هدف این نوشتار، بررسی استدلال های عقلانی متکلمان مکتب بغداد (شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی) است؛ دانشمندانی که از مشهورترین متکلمان و فقیهان شیعه مذهب به شمار می روند. بدین منظور ضمن روشن کردن معنای امامت در اندیشه تشیع، به بررسی تطبیقی تعریف های متکلمان مورد بحث پرداخته، با تعیین ارکان امامت، توانایی هر استدلال در این خصوص مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.
Imamate has been known as a fundamental teaching in shiism. There have been presented various reasonings on behalf of the docrine in the history of Shiism. In the paper، thereasonings of Baghdadian school، established by the most famous theologians and jurisprudents sheikh Mofeed، seyyed Mortaza and SheikhTusi، have been studied. In this way، the Shiite conception of Imamate has been clarified، the agreement of the Baghdadian conceptions has been explained and the reasonings have been evaluated.
خلاصه ماشینی:
"متکلمان معتقدند ازآنجاکه لطف زمینهساز انجام تکالیف الهی است و شرایط لازم را برای انجام آن فراهم میکند و بدون آن امکان انجام تکلیف توسط بندگان وجود ندارد، چنانچه خداوند در صورت توانایی بر فراهمکردن زمینه و امکانات لازم بهمنظور انجام تکلیف، آن را فراهم نکند، غرض خود را نقض کرده است؛ امری که انجام آن از سوی حکیم مطلق، کاری بیهوده است.
بنابراین اگر انسان، فقط حیات فردی داشته باشد و هیچ ارتباطی با سایر انسانها نداشته باشد، طبق این استدلال به امام نیازمند نخواهد بود؛ درصورتیکه از دیدگاه مکتب تشیع، وجود امام برای چنین انسانی نیز ضرورت دارد؛ امری که استدلال مورد بحث، از اثبات ضرورت آن ناتوان است.
(طوسی، 1400: 64؛ همو، 1362: 173؛ سید مرتضی، 1411 الف:110) ب) استدلال از راه محال بودن تکلیف بمالایطاق شیخ مفید در یکی از استدلالهای عقلی خود برای اثبات ضرورت وجود امام معصوم و شناخت او، از این قاعده استفاده کرده است.
بنابراین میتوان گفت همانطور که حکمت الهی، فرستادن انبیا را واجب میکند، وجود حافظ را نیز ایجاب میکند؛ زیرا در صورتی که انبیا فرستاده نشوند، غرض خداوند از خلقت انسان ـ که عبادت او و پیمودن راه کمال است ـ تأمین نمیشود و چون دین اسلام دین خاتم است، تأمین غرض آن در گرو باقیماندن آن است و در صورت تحریف و تغییر، باز هم هدف الهی از بعثت انبیا محقق نخواهد شد، مگر اینکه حافظی برای این دین وجود داشته باشد؛ حافظی که در مقام جانشینی پیامبر اسلام| به حفاظت و پاسداری از دین او بپردازد."