خلاصه ماشینی:
"ماهمیشه هم هنجاری داشتهایم و هم ناهنجارو باید بگویم،اصولا ناهنجاریها باعثبه وجود آمدن هنر و هنرمند نمیشوند،بلکه کردار و گفتار هنجار است کهآراستگی،هماهنگی و مسائل خاصی اززیباشناسی را سبب میشود و کردارها ورفتارهای پسندیده را به ارمغان میآورد کهخود مقولهای دیگر است و کار وپژوهشهای ما را ثمربخش خواهد کرد.
همچنین،در دورهی دبیرستان آموزش و پرورشهای ساده اماتخصصی هنری باید پایه گذشته شود وادامهی آن را در دانشگاهها داشته باشیمکه خود یک سیر آموزشی هدفمند و بابرنامه خواهد بود.
ادامهی این&%01302HORG013G% روش ممکن بود کمبود معلم ونارساییهایی را به وجود بیاورد،اماخیلیها نیز درست کار میکردند و درحال حاضر،بسیاری از هنرمندانصاحب نام امروز،همان دانشآموزان آنروزگار هستند که فعالیتهای هنری را بههمین ترتیب از مدرسه آغاز کردند.
چون در آن نیزسؤالات قبلا داده شدهاند و آموزش وباخورد آن به نوعی کار تکراری و قالبیتبدیل شده است و هنر هم غالبا با کارقالبی سازگار نیست.
در حالیکه ما درسالهای دههی شصت توانستیم،باهمدلی در تربیت معلم هنر،برنامههای100 ساعتی ضمن خدمت هنر را درسطح کشور اجرا کنیم که مبتنی برآموزشهای استاد و شاگردی نوین بود وسه دوره داشت.
در آموزش و پرورش:شیوههایروش تدریس وجود دارد،اما افرادی کهدر دانشگاه درس میخواندهاند و الان بهتدریس میپردازند،از روشهای تدریساطلاعی ندارد و به سلیقهی خود و بدونرعایت انسجام و پیوستگی مطالب،درهر جلسه یک موردی را به طور مستقلعنوان میکنند که هیچ پیوستگیموضوعی ندارد.
راه نجات این است که ما مدارسیداشته باشیم که بعد از ظهرها مطلقا کاردرسی انجام ندهند و به کارهای هنری(به تصویر صفحه مراجعه شود)بپردازند و برای این کار هم ا زدانشجویانیکه آموزش روش تدریس دیده باشند،استفاده کنیم."