چکیده:
رویکرد بین رشته ای با تاکید بر ضرورت درک عمیق ماهیت متغیرهای مداخله گر در پیدایش و تکوین واقعیت ها و پدیده های اجتماعی و همچنین شناخت و تحلیل روابط متقابل و متعامل بین آنها، پهنه نوین و وسیعی از مطالعه و پژوهش را فراروی محققان و اندیشمندان حوزه های مختلف علوم گسترده است.براین اساس دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در دهه های اخیر دوره ها و برنامه های آموزش بین رشته ای و چند رشته ای متعددی را در پاسخگویی به نیازهای جامعه طراحی و ارائه نموده اند. رویکرد بین رشته ای در معنای وسیع خود در برگیرنده فرایند جامع آموزشی شامل نیازسنجی، برنامه ریزی، تدوین محتوی، تعیین روش های آموزشی، پیش بینی و تدارک فرصت های یادگیری و نهایتا ارزشیابی فعالیت ها است. به همین دلیل در این مقاله به بررسی و تحلیل مفهوم ارزشیابی آموزشی بین رشته ای که از ضروریات و پیش نیازهای توسعه و تعمیق فعالیت های بین رشته ای در آموزش عالی است، پرداخته شده است.بحث محوری ارزشیابی آموزش بین رشته ای بر چگونگی اندازه گیری و ارزش گذاری تکالیف و امتحانات درسی در دوره های بین رشته ای متمرکز و معطوف است. به عبارت دیگر سئوال اساسی در این بحث این است که ملاک های ارزشیابی یک تکلیف بین رشته ای چیست؟ و آیا به صرف استفاده از مفاهیم رشته های علمی مختلف در انجام یک تکلیف می توان صفت و عنوان بین رشته ای را به آن اطلاق نمود؟ در این مقاله ضمن تبیین برخی نظریه های مرتبط با موضوع، دیدگاههای مانسیلا، دارسینگ، میلر و هانیس بطور ویژه مورد توجه قرار گرفته است. ارزشیابی تکالیف بین رشته ای اساسا بر مفهوم بنیادین «درک بین رشته ای» استوار است که بخشی از مقاله به توضیح این مفهوم پرداخته است. به دنبال آن «سطوح» چهارگانه «ساده»، «مقدماتی»، «حرفه ای» و «تخصصی»برای درک بین رشته ای مطرح و چهار بعد اساسی این درک شامل «هدفمندی»، «بنیان علمی»، «انسجام» و «نگرش نقادانه» معرفی و در پایان نیز ماتریس ارزیابی تکالیف بین رشته ای با تلفیق سطوح و ابعاد مذکور ارائه شده است
خلاصه ماشینی:
"gnisnatsrednU yranilpicsidretnI تعریف درک بین رشتهای درک بین رشتهای عبارت است از توانایی انسجامبخشی به دانش و سبک تفکر1در دو یا چند رشته علمی یا حوزههای تخصصی که موجب ارتقای سطح ادراک همچون تبیین یک پدیده،حل یک مسئله یا تولید یک محصول میشود،به نحوی که به روش تک رشتهای2یا تک تخصصی قابل دستیابی نباشد.
به عبارت روشنتر میتوان برای ارزیابی انسجام در تکالیف بین رشتهای به چهار سؤال یا ملاک زیر توجه کرد: الف)آیا در انجام تکلیف آموزشی حداقل از دو رشته علمی یا دو نظریه مهم و مرتبط با هدف تکلیف استفاده شده است؟ ب)آیا برای ایجاد انسجام و یکپارچگی از روشها و ابزارهای مناسب همچون یک الگو1، یک استعاره2یا یک قیاس3استفاده شده است؟ ج)آیا در تدوین و ترکیب انجام شده تعادل و هماهنگی لازم رعایت شده است؟ د)آیا نتیجهگیریهای به عمل آمده حاکی از دستیابی دانشجو به درک عمیقتر و گستردهتر از موضوع مورد بررسی است؟ با توجه به سوالات چهارگانه فوق مشاهده میشود که انسجام یک تمرین یا تکلیف آموزشی مستلزم ترکیب حداقل دو رشته یا دو حوزه تخصصی است که به روش علمی و صحیح انجام شده و ضمن رعایت تعادل و هماهنگی کلی،فراگیران را به سطحی بالاتر و پیشرفتهتر از درک و فهم موضوع نائل نماید.
evitcepsrep yranilpicsid-ateM الف)آیا تکلیف انجام شده حاکی از شناخت مزیتها و محدودیتهای ترکیب بین رشتهای جدید است و چگونگی انجام این ترکیب را نشان میدهد؟ ب)آیا تکلیف انجام شده بیانگر نیل فراگیر به مهارت«خوداندیشی»1است؟ در جمعبندی دو بحث قبل یعنی«سطوح»و«ابعاد»درک بین رشتهای میتوان گفت برای ارزیابی تکالیف و فعالیتهای آموزشی بین رشتهای باید جنبهها و ابعاد متفاوت آنها از یک طرف و عمیق و کیفیت آنها از طرف دیگر مورد توجه قرار گیرد."