چکیده:
این مقاله تلاش خواهد کرد تا با کنار هم قرار دادن و مقایسه داده های مکتوب و باستان شناختی نشان دهد که به چه دلیل، بر خلاف نظر تعدادی از محققین و باستان شناسان، نمی توان منطقه کرمان را گزینه مناسبی برای موقعیت جای نام شیماشکی در دوره ایلام کهن دانست. در این مقاله بر نتایج هر دو دسته داده های مکتوب و باستان شناختی استناد و از آنها در ساختن تصویری منسجم از وضعیت جغرافیای تاریخی منطقه، استفاده خواهد شد. در انتها نیز سعی بر آن است تا پیشنهادی درباره موقعیت جای نام شیماشکی ارائه شود.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله تنها تلاش خواهد کرد تا نه فقط از طریق دلایل زبانشناختیبلکه با کنار هم قرار دادن دادههای مکتوب و باستانشناختی نشان بدهد که چرا برخلاف نظر فرانسوا والا (Francois Vallat) منطقۀ کرمان نمیتواند شیماشکی کهن باشد.
همچنین این جای نام در متون بین النهرینی 83بار آمده است که 77 مرتبۀآن مربوط به متون دورۀ امپراطوری سوم اور میشود (Edzard,Farber,&Sollberger,1977,S.
در ادامه به نتایجمهمترین بررسیها و حفاریهای انجام شده در این منطقه پرداخته خواهد شد و نشان داده میشود که وضعیتاستقرارهای این منطقه در دورهای که جای نام شیماشکی در متون وجود داشته به چه ترتیب است: ل ابلیس: این محوطه در دشت پرآب بردسیر،تقریبا در مرکز استان کرمان قرار گرفته است.
م. )انجام شده برای یحیی (Ascalone,2006,Tav. 13)IV (به تصویر صفحه مراجعه شود)شهداد: این محوطه در شرقیترین بخش منطقۀ کرمان در حاشیۀ دشت لوت و در جلگۀ تکاب قرار گرفته است.
چند مورد بررسی محدودی همکه انجام شده نشان میدهد که در دورۀ حضور جای نام شیماشکی در متون وضعیت منطقه روشن نیست واحتمالا جز چند استثناء مثل تپه یحیی،گورستان خنامان و گورستان شهداد،این منطقه خالی از استقرارهایمهم بوده است.
چون دورۀ پادشاهان مستقلشیماشکی در بخشی از ایران همزمان با این امپراطوری بین النهرینی وجود داشته است،به این ترتیب قانعکننده است که اینگونه استدلال کنیم که هر پیشنهادی برای مکانیابی این جای نام باید به این واقعیت تاریخیتوجه داشته باشد؛یعنی،هر منطقهای که به عنوان موقعیت احتمالی شیماشکی معرفی میشود باید در ایندوره،دارای استقرارهای زیادی باشد و به طور کلی دورۀ پررونقی را بگذراند."