چکیده:
تبیین مشارکت سیاسی یکی از موضوعات مناقشه برانگیز در جامعه شناسی سیاسی است. از همین رو نظریه های متعددی در این زمینه ارائه شده است. این نظریه ها طیفی از متغیرهای روان شناختی، منزلتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را به کار می گیرند تا به تبیین درخوری از مشارکت سیاسی دست یابند. این مقاله ضمن مرور مختصر برخی نظریه های مشارکت سیاسی که بیشتر بر متغیرهای نگرشی متمرکز شده اند، الگویی نظری ارائه می کند که هم زمان مهم ترین متغیرها و گزاره های مندرج در بقیه نظریات را در خود دارد. سپس به کمک آزمون تی، تفاوت دو گروهی که در اولین دور انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 شرکت کردند و آن ها که شرکت نکردند، بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد تنها دو متغیر احساس بی قدرتی و هم چنین میزان مشروعیتی که افراد برای نظام سیاسی قایل هستند، در میان دو گروه مذکور تفاوت معنادار دارد. این مقاله هم چنین دربردارنده داده های توصیفی قابل توجهی درخصوص ویژگی های فرهنگ سیاسی مردم استان گلستان است. داده های این تحقیق از «پیمایش ملی فرهنگ سیاسی مردم ایران» گرفته شده که در سال 1384 انجام شده است.
خلاصه ماشینی:
"این بررسی نشان میدهد تنهادو متغیر احساس بیقدرتی و همچنین میزان مشروعیتی که افراد برای نظام سیاسی قایلهستند،در میان دو گروه مذکور تفاوت معنادار دارد.
وقتیبحث از بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی در شرایط غیر مقایسهای و در جامعهای واحد درمیان باشد،میتوان از تأثیر برخی متغیرها نظیر محیط سیاسی و الگوی اعمال اقتدار سیاسی توسطساختار حکومت صرفنظر کرد؛زیرا این دو متغیر که در زمره عوامل عینی هستند،در بسترسیاسی هر جامعهای بر همگان تأثیر میگذارند و میتوان اثر آنها را از الگوی نظری تبیینکنندۀمشارکت سیاسی در مطالعهای غیر تطبیقی کنار گذارد.
اگر با تسامح فرض کنیم که موانع ساختاری مشارکتسیاسی بر همه اعضای جامعه سیاسی،یکسان اثر میکنند و اعضای جامعه سیاسی فرآیندجامعهپذیری سیاسی نسبتا مشابهی را در چارچوب نظام آموزش و پرورش یا الگوهای کلیخانواده طی میکنند،میتوانیم برای سهولت الگوسازی نظری،این دو متغیر را نیز ازمجموعه متغیرهای تبیینکننده مشارکت سیاسی در مطالعات غیر تطبیقی کنار بگذاریم.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) قتدارگرایی این ویژگی ناظر است بر میل به اعمال اقتدار غیر قانونی و خودسرانه و انتظار اطاعت کردن وتسلیم شدن از دیگران،و در عین حال تسلیم شدن آنها در برابر قدرت،البته نه قدرتی قانونی،در ضمن،حالتی روانی پنداشته میشود که فرد صرف نظر از مشروع بودن یا نبودن قدرت،بهدلایل مختلف به اطاعت کردن از آن تمایل دارد و مایل نیست مقاومتی در برابر قدرت نامشروعاز خود نشان دهد.
دستکم دادههای مورد استفاده در این مقاله نشان میدهد که شرکتکنندگان در انتخابات وآنها که شرکت نکردهاند،درباره بسیاری از ویژگیهای کلی نظام سیاسی نظرات یکسانی دارند وتنها مشروعیت نظام سیاسی نزد افراد و همچنین احساس بیقدرتی در بین این دو گروه متفاوتاست."