چکیده:
زبان اردو از تمام گونه های ادبی منظوم و منثور فارسی استفاده نموده و سرمایه ای عظیم فراهم آورده است. در میان انواع ادبی منظوم اردو، «مرثیه» نوعی است که برخی از محققان و نقادان شبه قاره ای برآنند که نوع ادبی مستقل از عربی و حتی فارسی است. آنچه مسلم است این است که مویه و نوحه بر متوفی در فرهنگ تمام ملت ها از زمان های دور وجود داشته و دارد و در این میان، تفاوت فقط در نوع ابراز آن و شدت و ضعف بیان تاثرات قلبی است. در این بین مرثیه شهدای کربلا به دلیل وجهه دینی شکل خاصی به خود گرفته است. مرثیه سرایان اردو زبان که بیشتر از مسلمانان شیعی مذهب اند، آن را چنان گسترده اند که بیشتر محققان و منتقدان سراسر شبه قاره، بدون تمایز دین ومذهب به اهمیت ادبی آن اذعان دارند. آنان اجزائی را به مرثیه افزودند که افزون بر حزن انگیز بودن، به دلیل ویژگی های دراماتیک و نمایشنامه ای و غیره خواننده و شنونده را به خود جلب می کند. تقسیم بندی مرثیه به بخش ها واجزاء گوناگون، مانند «چهره سراپا»، «آمد»، «جنگ» و غیره در قالب ترکیب بند مسدس در دوره های مختلف گونه ای ادبی را بوجود آورد که فقط شاعران بلند مرتبه می توانستند در این عرصه عرض اندام کنند و خود بخود در دوره درخشش مرثیه اردو در شهر لکنئو نوحه سرایان کم سواد و شاعران کم تجربه کنار رفته و با حضور شاعران بلند مرتبه اهمیت ادبی مرثیه اردو افزایش بسیار یافت.
خلاصه ماشینی:
"نخست اینکه طبق این تعریف مرثیه به شهدای کربلا اختصاص یافته و دوم اینکه دراین مفهوم مرثیه توانسته است به عنوان یک نوع ادبی در دنیای ادبیات اردو خود را بشناساند ودر نهایت،ادبیات اردو،کثرت مرثیههای سروده شده با موضوع کربلا را مایۀ امتیاز و افتخارخود،حتی در برابر زبان فارسی دانسته است.
به عنوان مثال یک بند چهار مصراعی از سودا را بنگریم: {Sیار و سنو تو خالق اکبر کی واسطی#انصاب سی دو جواب حیدر(ع)کی واسطی#وه بوسه گه نبی(ص)تهی،پیمبر کی واسطی#یا ظالمون کی برش خنجر کی واسطیS}یعنی:«یاران شما را به خدای بزرگ سوگند،گوش فرا دهید،شما را سوگند به حیدر(ع)با انصاف پاسخم دهید؛[آن گلو]بوسهگاه پیامبر(ص)بود یا برای بریده شدن با خنجرظالمان!»(جعفری 21)خیلی زود میرزا محمد رفیع سودا نیز همانند دیگر مرثیهگویان آن زمانسکندر پنجابی قالببندهای شش مصرعی یعنی مسدس را برای مرثیه انتخاب کرد و نکتۀجالب این است که از آن زمان تا امروز اکثر مرثیههای سروده شده در رثای شهدای کربلا دراین قالباند.
میر انیس در یک مرثیه که دربارۀ جنگ و واقعۀ شهادتحضرت عباس سروده شده،پس از اینکه ذهن شنونده را برای شنیدن این مطلب آمادهمیکند که او در حال ورود به میدان کارزار هستند،در بند 4 چنین میگوید: {Sقربان احتشام علم دار نامور#رخ پر جلالت شه مردان تهی سربسر#چهره تو آفتاب سا اور شیر کی نظر#قبضی مین تیغ،بر مین زره،دوش پرسپر#چهایاتها رعب لشکر ابن زیاد پر#غل تهاچز هی بین شیر الهی جهاد پرS}یعنی:«قربان احتشام علمدار نامور،که بر رخش سراسر جلالت شاه مردان بود،چهرهاشچون آفتاب و دیدهاش چون دیدۀ شیر،تیغ بر کف و زره بر تن و سپر بر دوش،ترسی بر جانلشکر ابن زیاد افتاده بود و فریاد از آنان برآمد که[ای وای]شیر الهی به جهاد آمده است» (میر انیس 336)."