چکیده:
قصیدة مشهور رودکی (بوی جوی مولیان آید همی) با داستانی که نظامی عروضی سمرقندی در چهار مقاله دربارة علت ایجاد آن ذکر کرده است، در نزد تذکره نویسان و مورخان قدیم و جدید بحثهای بسیاری برانگیخت. عدهای هرات و برخی مرو را محل سرایش این قصیده ذکر کردهاند. برخی از قدما نیز اساسا در اصالت و تأثیر گذاری این قصیده بر امیر نصر تردید کردند و حتی بعضی از بزرگترین محققان معاصر نیز بدرستی نتوانستند برای منشاء این قصیده شهر خاصی را ذکر کنند و فقط با اظهار تردید خود نسبت به اقوال پیشینیان بدون معرفی کردن نام شهر خاصی، از آن گذشتند. در میان مؤلفان و محققان قدیم اشخاصی مثل گردیزی و حمدالله مستوفی و إبن اثیر و نرشخی و دولتشاه سمرقندی و جامی و رضا قلی خان هدایت و از بین معاصران نفیسی و عبدالغنی میرزایف و فروزانفر و محمد معین و تنی چند در مورد این قصیده بحث کردهاند.نگارنده ضمن نقد و تحلیل آراء گذشتگان و معاصران، خود دربارة محل سرایش این قصیده نظر ویژهای دارد که تفصیل آن در این مقاله آمده است.
Rudaki’s famous ode (Buye Juye Mulian) caused lots of discussion among past and present biographers and historians because of the story that Nizami Aruzi has mentioned about the cause of its creation.
Hirat and Marw have been mentioned as the place of composition of this ode by a number of investigators.
Some of past researchers hesitated about validity and influence of this ode basically and even some of greatest contemporary investigators could not mention any specific place for creation of this ode and they have simply doubt past opinions، without mentioning a specific place.
Among past researchers and authors Gardizi، Hamdulah Mostowfi، Hidayat and among contemporaries Saeed Nafisi، Abdul Ghani Mirzayev، Badiuzzaman Foruzanfar and Dr Moein are persons who have discussed about this ode.
This article analyzes and criticizes ideas of past and contemporary researchers and also it has a specific view about the place of composition of this ode.
خلاصه ماشینی:
در مقالت دوم از کتاب چهارمقاله نیز دربارة بزرگی یافتن احمد خجستانی (که قبلا خربنده بوده است) آمده است که انگیزه وی این دو بیت از حنظله بادغیسی بوده: مهتری گر به کام شیر در استیا بزرگی و عـز و نعمت و جـاه شو خطر کن ز کام شیر بجوییا چـو مردانـت مرگ رویاروی (نظامی، 1364: 42) و نیز معروف است که در واقعة قتل عام دهلی که قریب بیست هزار نفر کشته شده بودند، نظام الملک ادیب السلطنة هند تنها با خواندن همین یک بیت، نادر شاه را از ادامه قتل عام مردم بازداشت: دگر نمانده کسی تا به تیغ ناز کشی مگر که زنده کنی مرده را و بازکشی(محمدزاده، 1374: 149) اعتبار چهارمقاله دربارة اعتبار چهارمقاله و مطالب مندرج در آن باید اشاره کرد که برخی از أعاظم محققان معاصر نظیر علامه محمد قزوینی و مجتبی مینوی و محمد معین نسبت به گفتههای نظامی عروضی چندان اعتقادی نداشته و تصریح کردهاند که «درفن تاریخ نویسی ضعفی نمایان داشته» و «کتاب چهارمقاله کتابی است، بکلی بی اعتبار و گمراه کننده...
و چنین است نظر بسیاری از تذکره نویسان قدیم و محققان معاصر، از جمله مدرس تبریزی (مدرس تبریزی، 1374، 2/ 339)، یان ریپکا (ریپکا، 1354: 235)، یوگنی ادواردویچ برتلس (برتلس، 1374: 214) و زرین کوب (زرین کوب، 1372: 13) که ایشان در کتاب دیگری قول نظامی عروضی را مبالغه آمیز خوانده؛ ولی در نهایت شهر هرات را معرفی کردهاند (زرین کوب، 1368: 2/ 198)، یوسفی نیز ضمن اظهار تردید نسبت به داستان چهار مقاله، نهایة همچون دیگران، شهر (هرات) را محل سرایش قصیده برشمردهاند (یوسفی، 1379: 19).