چکیده:
پروین اعتصامی(1258-1320) از جمله شاعرانی است که کلام ساده، رسا، جذاب و دوست داشتنی او تاثیر فوق العاده ای بر مخاطبان خود می گذارد و به نحو شگفت انگیز و دلنشینی در قلب و روح آنان نفوذ می کند. به نظر می رسد این قبیل تاثیرات عمیق بیشتر به واسطه پیام و محتوای ارزشمندی است که در ورای سخن زیبا و عاطفی این شاعر گرانقدر نهفته است ؛ اگرچه توجه به آرایه های ادبی و فنون بلاغت و فصاحت نیز در این تاثیر گذاری کم اهمیت نیست. در این جستار نگارندگان بر آنند تا با بررسی و تجزیه و تحلیل درونمایه های اخلاقی، اجتماعی، تعلیمی و تربیتی شعر پروین نشان دهند، محتوا و پیام جهت دار شعر او به چه میزان در فرایند جذب مخاطب نقش دارد و نسبت و رابطه این محتوا با عناصر برون ساز شعر همانند زیبایی، تخییل، سبک، نوآوری و... تا چه حد است.
خلاصه ماشینی:
"پروین نیز برای رسیدن به این سیر فطری تمام تلاش خود را به کار میبرد و البته معتقد است رموز اسرار الهی را با کلید حکمت نمیتوان گشود بلکه در این عرصه باید نیروی عشق و اندیشه با هم به کار گرفته شود: هزار سال اگر علم و حکمت آموزی#هزار قرن اگر درس معرفت خوانی اگر به عقل و هنر همسر فلاطونی#و گر به دانش و فضل اوستاد لقمانی به آسمان حقیقت به هیچ پرنپری#به خلوت احدیت رسید نتوانی (همان،ص 80) البته رسیدن به این ساحت در گرو داشتن دلی پاک و بیرنگ است که در پرتو انوار روحانی آن میتوان به تماشای«جمال حق»پرداخت؛جمالی که همه جا در جلوه است: فضای باغ،تماشاگه جمال حق است#من و تو نیز در آن از پی تماشاییم همین خوش است که دربند گیش یکرنگیم#همین بس است که در خواجگیش یکراییم ز سرد و گرم تنور قضا نمیترسیم#برای سوختن و ساختن مهیاییم (همان،ص 70 و 71) در این قبیل اشعار،پیام پروین بیش از اینکه جنبه فلسفی داشته باشد،رویکردی عرفانی دارد؛عرفان مبتنی بر عشق و توحید که در پرتو آن هستی با تمام مظاهر خوب و به ظاهر بد آن در حکم گلستانی است زیبا که باغبان آن حی لا یزال و بیهمتاست: ما چو رفتیم،گل دیگر هست#ذات حق،بیخلل و بیهمتاست نتوان گفت که خار از چه دمید#خار را نیز در این باغ بهاست (همان،ص 233) در این ارتباط پدیدههای عالم هستی لب به سخن میگشایند تا با زبان حال خویش بیهمتایی آن یگانه را بیان کنند: بلبلی گفت سحر با گل سرخ#کاین همه خار به گرد تو چراست هر که پیوند تو جوید،خوار است#هر که نزدیک تو آید رسوا است..."