چکیده:
در این مقاله سعی شده است تا ابیاتی از «دیوان کبیرشمس» بنا بر تعاریفی که از مفهوم زیبایی توسط اندیشمندان ایرانی و غربی ارائه شده است، بررسی شود. از آنجا که زیبایی مطلوب بشر است و در فطرت آدمی ریشه دارد، مشاهده خواهد شد که بعضی تعاریف و کاربردهای هنری زیبایی از نگاه ایرانیان و غربیان به یکدیگر شبیه است . به منظور نظم نوشتاری، نویسندگان این مقاله، بررسی وجوه زیباشناسی ابیات «دیوان کبیر» را در دو بخش بررسی کرده اند: ابتدا جنبه معنوی زیبایی که شامل موضوعاتی همچون نور، شادی، وحدت وجود و ... می شود و دیگر جنبه صوری و ظاهری زیبایی در موضوعاتی چون مسائل بیان و موسیقی شعر.
خلاصه ماشینی:
"اگر در دیوان شعر هر شاعری تشبیه و استعارههای مرده به مقدار زیاد دیده شود در غزلیات او انواع فراواقع و بدیع شایع است؛برای نمونه نسبت دادن فعل روییدن به خون در حوزه معنای طبیعی قرار نمیگیرد و در محور همنشینی کلام،انحرافی ایجاد شده است: هر خون که ز من روید با خاک تو میگوید#با مهر تو همرنگم با عشق تو همبازم (همان،غزل 1462) و یا در اسناد زهر فراق نوشیدن و سپس مردن به خواب هم جامع عقلی به کار رفته و هم برجستگی معنایی نسبت به دیگر ارکان متن صورت پذیرفته است: خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید#خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد (همان،غزل 779) «ترنس هاوکس»جایی که از برجستهسازی سخن میگوید معتقد است شاعر باید به ابزار بیانی چنان دسترسی و تسلط داشته باشد که استعارههایش برجسته و زنده تلقی شود.
اما چنانچه درصد استفاده از حروف حبسی در بیت بیشتر باشد،وجود انقطاع و فاصله بین نغمات بیشتر خواهد بود و ایجاد حرکت،جوشش و طرب میکند؛نمونههایی از ابیات غزلیات شمس بنابراین تعریف بررسی میشود: تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از سودا#تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا تو دیدی هیچ نقشی را که از نقاش بگریزد#تو دیدی هیچ وامق را که عذرا خواهد از عذرا (همان،غزل 64) در این ابیات،که بر وزن هزج سروده شده است،فراوانی حروف تسریبی باعث تداوم لحن هنگام قرائت شعر میشود؛یعنی در بیت اول کشیده شدن حرف الف در«را» آن را به«ک»بعدی متصل میکند."