چکیده:
هدف اصلی مقاله حاضر، که به روش مطالعه اسنادی تهیه شده است، بررسی و تحلیل جامعه شناختی رویکردهای عربی به جامعه مدنی است. این مقاله خود را به ادبیات جامعه مدنی متمرکز می کند و بدین منظور، ابتدا سوالات اساسی که از سوی متفکران اجتماعی غربی درباره امکان تحقق جامعه مدنی در کشورهای اسلامی ـعربی خاورمیانه مطرح گردیده اند، مرور می شود و سپس رهیافت های بومی، که تلاش می کنند به سوالا ت مطرح شده پاسخ دهند و ابهامات را روشن کنند، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.
رویکرد غیربومی، جامعه مدنی را ویژگی خاص جوامع مدرن غربی می داند و تحقق آن را در کشورهای اسلامی ـعربی به دلایلی چون تضاد اسلام و دموکراسی، وجود ساختارهای اجتماعی سلسله مراتبی، جامعه ضعیف در برابر دین و دولت قوی و بقای دولت اقتدارگرا غیرممکن می داند.
درمقابل، در دنیای عرب سه رهیافت لیبرالی، اسلامی و سوسیالیستی نسبت به جامعه مدنی عربی وجود دارد، که می کوشند تا حدودی به ابهامات مطرح شده در رویکردهای غربی پاسخ دهند. هر سه مورد اگرچه در همه ابعاد با مدل غربی جامعه مدنی موافق نیستند،
اما آن را به طور کلی نفی نمی کنند. آن ها موانع تحقق جامعه مدنی عربی را به دلیل بروز تحولات سیاسی اجتماعی گسترده در درون این جوامع در طی چند دهه اخیر امری ممکن می دانند.
The aim of this paper is to conduct a sociological analysis on the Arab approaches to the question of civil society. It is a documentary study based on the literature of civil society. The study initially seeks to present an overview of the essential issues concerning the possibility of realization of civil society in the Moslem Arab countries of the Middle East. In conducting the analysis، the paper first exposes main questions that the Western social thinkers frequently ask when the subject of civil society comes under discussion. Then، the author presents an analysis of the native Arab approaches that attempt to answer these questions as discussed by the Western social thinkers. All these approaches can be said to be striving to explain the ambiguities that have come to appear in the literature. The non-Arab perspective supposedly recognizes the civil society as a feature of the modern Western society. In this view، the realization of civil society in the Moslem Arab countries is impossible for a variety of reasons. A summary of such reasons can be summed up as: the alleged paradoxical، or contradictory relationship between Islam and democracy; predominance of a hierarchal social structure in the Arab world; weakness of society versus power of religion and the state; and mere survival of the absolute state in these societies. In contrast to the non-native approach، there are three other perspectives adopted toward an exposition of the Arab civil society in the Moslem Arab countries; we call these perspectives Islamic، Liberal and Socialist ones. Although none of these is in accord with the Western model of civil society in all its dimensions، yet a negation of the Western model is not attempted either. On the contrary، these perspectives، declare the necessity and possibility of an Arab civil society due to extensive social and political changes in the Moslem Arab societies، changes that have occurred in the recent decades.
خلاصه ماشینی:
این مقاله خود را به ادبیات جامعۀ مدنی متمرکز میکند و بدین منظور،ابتدا سؤالات اساسی که از سوی متفکران اجتماعی غربی دربارۀ امکان تحقق جامعۀ مدنی در کشورهای اسلامی-عربی خاورمیانه مطرح گردیدهاند،مرور میشود و سپس رهیافتهای بومی،که تلاش میکنند به سؤالات مطرحشده پاسخ دهند و ابهامات را روشن کنند،مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند.
106-140o} مقدمه گودرون کرمر{o1o}در کتاب خود دولت و جامعۀ مدنی در خاور نزدیک و میانه در بررسی جامعۀ مدنی در این منطقه معتقد است،که تحلیل جامعۀ مدنی در خاورمیانه و نزدیک،مشکلتر از هر جای دیگری است و بیشتر از همه در ارتباط با دو مسئلۀ اصلی یعنی تشکیل دولتهای ملی و نیز بررسی سازگاری بین جامعۀ مدنی و ارزشها و اصول اسلامی قرار میگیرد.
rentuarT o} ارنستگلنر{o1o}تشکیل جامعۀ مدنی را در تضاد با مفهوم امت در اسلام میداند و مینویسد: جامعۀ مدنی بهمثابۀ مجموعۀ گوناگونی از نهادهای غیر دولتی که در برابر دولت تعادل ایجاد میکند،و در عین حال مانع از آن نمیشود که دولت نقش خود را بهعنوان حافظ صلح و آرامش و داور میان منافع عمده بازی کند 5:4991,renlleG( درمقابل مفهوم امت قرار میگیرد که از نظر تاریخی نتوانسته است مجموعهای از نهادهای غیر دولتی پدید آورد و همواره بر پایۀ دین و یا وفاداری قومی و قبیلهای انسجام خود را حفظ کرده است.
لازم است برای ساخت حکومت قانون و جامعۀ مدنی پایدار در کشورهای اسلامی ساختارهای ذهنی،ساختارهای تخیلات اجتماعی و شیوهای استدلال و تفسیر مردم مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.