چکیده:
سنت ایرانی هیچگاه خالی از اندیشه حکومت نبوده است. در کانون این اندیشه نیز همواره حکومتی آرمانی حضور داشته و برمنظومه فکری معناداری مبتنی بوده است. این مقاله میکوشد با تکیه بر مفهوم «معنا» منظومه های فکری معنادار در سه دوره باستان، میانه و جدید را استنتاج کند که اندیشه سیاسی ایرانی بر آن ها استوار بوده است.
سوال اصلی مقاله این است که حکومت آرمانی در اندیشه سیاسی ایران در سه دوره مورد بحث بر چه منظومه های معنایی استوار بوده است فرضیه آن است که حکومت آرمانی در هر سه دوره به لحاظ ذاتی مبتنی بر ترکیب دین و دولت بوده اما در دوره باستان نظم سیاسی بازتاب نظم کیهانی و منازعه کلی خیر و شر بوده است. در دوره میانه نظم سلطانی بازتاب نظم حاکم بر هستی و تجلی رابطه واجب الوجود- ممکن الوجود عرصه هستی بوده که در قالب رابطه واجب الوجود عرصه سیاسی(سلطان)- ممکن الوجود عرصه سیاسی(رعایا) باز تولید شده است. در دوره مدرن تلفیق نظم مدنی و سلطانی- الهی وجود داشته است.
خلاصه ماشینی:
"در واقع اندیشه هماهنگی نظمکیهانی با نظم زمینی که در ناخودآگاه سیاسی ایرانیان حضور دارد هرگاه به شکلی اما همواره درقالب پیوند میان دین و سیاست در ناخودآگاه سیاسی آنان باز تولید شده و اندیشه سیاسی ایران رااز خود متأثر ساخته است.
3. نگرههای پشتیبان حکومت آرمانی در دوره میانه اسلامی خرد سیاسی ایرانیان در مواجهه با مفهومی با واقعیتی به نام سلطنت در پرتو هستیشناسی خاصخود و در تداوم همان سنت ایرانباستان در چارچوب منطق در رأس بودن سلطان شکل گرفت،بهگونهای که هستیشناسی منبعث از دین در تداوم سنت ایرانشهری نگره معنایی حامی نظم سلطانیرا تشکیل میدهد(احمد وند،1384:107).
ازاینرو نوعی رابطه این همانی در مبانی ناخودآگاه جمعی در دوران ایران باستان و دوره اسلامیمیتوان تصور کرد که سازنده ذهنیت استعلایی مشابه در نزد سوژه است که در پس آگاهی والتفات نسبت به زیست جهان و استعلای ذهنیت،یک ایده آرمانی مشابه قابل تشخیص است.
ازاینرو بر مبنای ناخودآگاهجمعی وی،در طرح مدینه فاضله خود،به طور کلی از بحث در اهمیت،مدینه،بگونهای که درفلسفه یونانی بسط یافته بود،فاصله میگیرد و با جانشین کردن تحلیل مدینه با نظریهپردازیدرباره شاهی آرمانی،به اندیشه سیاسی ایران شهری نزدیک میشود چرا که در منظومه معناییشاهی آرمانی،حاکم سیاسی در کانون تحلیل قرار داد و این نسبت در حکومت آرمانی فارابی نیزحضور دارد(طباطبایی،1379:141-142).
بنابراین ورود مقولۀ"جمهور"به معنای توجهبه جایگاه مردم در عرصۀ سیاست شد،چنانچه نائینی برای نشان دادن این رکن از هستیشناسیدوران مدرن ایران و تأثیر آن بر حکومت آرمانی که در قالب مشروطه یا به تعبیر او"سلطنتاسلامیه"نمودار شد میگوید:"نظر به مشارکت تمام ملت در نوعیات مملکت،[سلطنت اسلامیه]بر مشورت بر عقلاء امت"مبتنی بوده است(نائینی،1378:38)."