چکیده:
آینده پژوهی به عنوان دانش شناخت و شکل دهی به آینده، امروزه جایگاه مهمی در دنیا پیدا کرده و وارد عرصه های مختلف زندگی بشر – اعم از فرهنگ، سیاست، اقتصاد، اجتماع و... - شده است. این دانش نوپدید، با اینکه ریشه در گذشته تاریخ دارد ؛ اما سامان جدیدی پیدا کرده و دارای اصول، مبانی، رویکردها و روش های خاصی شده است. از آنجایی که رشد و بالندگی آینده پژوهی در غرب بوده، مبانی و اصول آن نیز از مدرنیته غربی تاثیر پذیرفته و رنگ و بوی اومانیستی و سکولار به خود گرفته است. بر این اساس برای بومی سازی آینده پژوهی، باید پالایش جدی در رویکردها و مبانی آن صورت گیرد و از منظر دینی – بخصوص از منظر قرآنی – به آن پرداخته شود. شناخت رویکردهای آینده شناسانه قرآن و توجه به جایگاه آموزه مهدویت در آن، می تواند کمک شایان توجهی در بومی سازی آینده پژوهی کرده و جنبه های دینی آن را تقویت و یافته های آن را واقعیتر سازد.
The prospects on the future as the Knowledge of recognition and the formation of the future، nowadays، has found an important position in the world; and has entered in different aspects of the human life such as، culture، politic، economy، and social. This new-appeared knowledge، although، it has a root in the old history، but it has found a new order and has taken special bases، principles techniques and approaches. Due to its progress and growth that has started from the west، its bases and principles have been effected by the western modernization and have accepted the smell and color of secularism and humanism. Based on this، to localize the prospects on the future، there has to be serious filtration in its approaches and principles; from religious point of view and especially from the Quranic point of view. The recognition of the Quranic prospects on the future and paying attention to the position of Mahdaviyyat theory in it، can be a great deal of help in localizing the prospects on the future، and to strengthen the religious aspects of it and to make its results more practical.
خلاصه ماشینی:
"بر اساس این آیه هر کس بتواند به غیب دسترسی پیدا کرده و بر آینده قطعی دانا شود، به یقین خیر و منافع فراوانی به دست خواهد آورد؛ اما علم غیب (و شناخت آینده قطعی)، اختصاص به خدا دارد و غیر او هرچه باشد، وجودش محدود است و ممکن نیست که از حدش بیرون شده و به آنچه که خارج از خدا و غایب از اوست، آگاه شود و معلوم است که هیچ موجودی، غیر محدود و غیر متناهی و محیط به تمام اشیاء نیست، مگر خدای تعالی.
مسئله مهم این است که اندیشه مهدویت تا چه میزان میتواند در تنظیم زندگی امروز جوامع به کار آید؟ با توجه به چشم اندازقدسی آینده -که بر اساس اصول و آموزه های قرآنی - ترسیم میشود، ویژگی های کلان زندگی آینده بشری بر اساس آموزه مهدویت و ظهور منجی موعود چگونه باید باشد؟ با توجه به گسترش مباحث آینده پژوهی در کشور، با چه سازوکاری میتوان نگرش دینی و آرمان غایی دینی(دولت کریمه) را با آینده پژوهی تلفیق کرد؟ آیا از طریق مباحث آینده پژوهی میتوان به آرمان مهدویت نزدیک شد؟ و آیا اساسا آینده پژوهی ظرفیت بحث های مرتبط با مهدویت را دارد؟ آیا میتوان بحث آینده پژوهی را در وهله اول با دین و در وهله دوم با حوزه مطالعات مهدویت پیوند بزنیم؟ آیا میتوان از آینده پژوهی بومی سخن به میان آورد؟ و در نهایت اینکه آیا میتوان برای آن پژوهشکده و گروه پژوهشی تعریف و ترسیم کرد؟ آینده پژوهی تلاشی است برای یافتن تصویری از آینده و سپس ارائه توجیهی برای آن تصویر و یکی از مأموریت های آن این است که به مردم کمک کند تصویرهای خویش را از آینده بسازند و آموزه مهدویت در این راستا کامل ترین برنامه و بهترین الگوی قرآنی توسعه و پیشرفت جوامع است."