چکیده:
کتاب های درسی اصلی ترین برنامه هر حکومت برای شکل دادن به افکار نسل جدید کشور به منظور به اهداف بلندمدت می باشد. در این راستا کتاب های آموزشی تاریخ به دلیل پیامدهای سیاسی و اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با جدایی منطقه قفقاز از ایران، روس ها برای قطع ارتباط فرهنگی ملت های منطقه با ایران برنامه های گسترده ای به مورد اجرا گذاشتند که نقطه عطف این اقدامات، حذف زبان و خط فارسی و عربی و رسمی کردن الفبای سیریلیک در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی در دوره استالین بود. از دهه سوم قرن بیستم هم شکل جدیدی از تاریخ نویسی که بر مطالب غیرمستند بنا شده بود ایجاد شد که شاخصه های بارز این نوع تاریخ نویسی تقابل با ظرفیت های فکری موجود در منطقه ازجمله تعلق خاطر به ایران و اسلام بود. با فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان نیز نه تنها تاریخ نویسی مستقل از شوروی در این کشور شکل نگرفت بلکه قالب های تعریف شده تاریخ نویسی در دوره شوروی با شدت بیشتری در این کشور تعمیم و گسترش یافت. عامل سوق دادن جمهوری آذربایجان به تاریخ نویسی غیرمستند را می توان نداشتن پشتوانه تاریخی دیرینه و در نتیجه سابقه کم حکومت مداری دانست. این مقاله با بررسی کتب درسی تاریخ کلاس های پنجم، نهم و یازدهم و هم چنین دو کتاب دانشگاهی قصد تبیین این رویکرد را دارد.
خلاصه ماشینی:
"2. نقشهها: نظر به تقسیم تاریخ آذربایجان به دورۀ مختلف تاریخی از میلیونها سالقبل تا به امروز در کتاب آتایوردو تقریبا برای هر دورۀ تاریخی نقشهای رنگی جهتتفهیم بیشتر مطالب ترسیم شده است که برخی از این نقشهها مورد اشاره قرار می گیرد: نقشۀ دولت ماد که بیشتر قلمرو ایران غربی را در برمیگیرد(ص 28)آتروپانتا درقلمرو جنوبی ارس(ص38)،آلبانیان قفقاز(ص 44)،آذربایجان در ترکیب خلافتعربی از دربند تا همدان(ص 54)،دولت اتابکان تا خلیج فارس و خراسان(ص 78)،آذربایجان در قرن 15 که بخشی از ایران را در خود،دارد(ص 103)،قلمرو حکومتاردبیل(ص 111)و اختصاص چهار صفحه به این شهر(صص 112-109)،دولتصفوی(ص 116)،آذربایجان در قرن 18(ص 127)،تقسیم آذربایجان در عهدنامۀگلستان(ص 142)و تقسیم آذربایجان در عهدنامۀ ترکمانچای(ص148).
امابهعلت اینکه تاریخنویسی در این کشور به شدت متأثر از روند ضددینی حاکم برشوروی سابق میباشد این مسئله همچنان در کتابهای چاپ شده این کشور بهویژهکتابهای درسی به روشنی نمایان است که در ادامه به نمونههایی چند بسنده میشود: -«اعلان مذهب تشیع بهعنوان دین رسمی در تاریخ آذربایجان و همه ترکها تأثیرمنفی بسیاری گذاشت.
اما در رویکردی تحریفآمیز،در کتابهای درسی جمهوری آذربایجان ادعا شده کهاز قدیم الایام کشوری به نام آذربایجان شامل بخش اعظم قفقاز و 10 استان ایران وجودداشته است(محمد اف،1999:5)و جنگهای روسیه-ایران به منظور تقسیم کشورآذربایجان بوده است(محمودلو و دیگران،2003:145 و 152): -«معاهدۀ گلستان آذربایجان واحد را به دو قسمت تبدیل کرد و معاهدۀترکمانچای علاوه بر تصدیق شرایط معاهدۀ گلستان و جدایی اراضی نخجوان،اردو باد و ایروان یکبار دیگر تقسیم آذربایجان را قانونمند ساخت که تاکنونادامه دارد»(پیرف،2002:116)."