چکیده:
در این تحقیق، شش سفرنامه مهم دوره صفوی با هدف بررسی مقدار واقعنمایی آنها، با روش تحلیلی ـ توصیفی مورد بررسی انتقادی قرار گرفته است. از اینرو، بعد از معرفی سفرنامهها، تلاش شده اشکالات ساختاری آنها، همراه با ارائه شواهد تاریخی، بیان شود تا محقق تاریخ در رجوع به این سفرنامهها و سفرنامههای مشابه، از مطلقنگری بپرهیزد و با توجه به اشکالات مطرحشده در این تحقیق، با احتیاط، دقت لازم و توجه به سایر منابع، از سفرنامههای عصر صفوی استفاده نماید. در این تحقیق از جزئینگری پرهیز شده و اشکالات کلی که معمولا همه سفرنامهها به نحوی دچار آنها هستند بیان شده است.
خلاصه ماشینی:
"633 عجیبتر اینکه وقتی شاه در حضور شرلی از یک کشیش درباره پاپ سؤال میکند و به دنبال جواب کشیش، شاه خود شرح مفصلی از داستان حضرت عیسی علیهالسلام ارائه میدهد که همه عیسویان حاضر در مجلس از گستردگی اطلاعات شاه از دین عیسوی تعجب میکنند، شرلی در توجیه معلومات نسبتا خوب شاه، میگوید که علت معلومات جامع و کامل شاه از مسیحیت به این خاطر است که شاه به او گفته بود: «از وقت آمدن شما به نزد من، من تقریبا عیسوی هستم»؛ 634 یعنی تنها عیسویها میتوانند چنین اطلاعاتی در مورد حضرت مسیح علیهالسلامداشته باشند و شاه نیز بعد از آمدن او مسیحی شده است!
» 650 آیا حاکمان صفوی مستبدترین و ظالمترین حاکمان دنیا بودند؟ واقعیت چیست؟ برای روشن کردن واقعیت باید دو نکته را مدنظر قرار داد (در سفرنامهها نیز به این دو نکته اشاره شده است): اولا، تمامی شاهان صفوی کم و بیش با قوانین شرع محدود میشدند، به گونهای که حتی گاهی یک بار شاه نتوانست درباره کسانی که نسبت به او سوءقصد کرده بودند، تصمیم بگیرد، و چنانکه پولاک نوشته: هنگامی که سه نفر به جان شاه سوءقصد کردند، علما با کشتن آنها به مخالفت برخاستند و میگفتند: چون سوءقصدکنندگان سه نفر هستند بر حسب فقه شیعه نمیتوان آنها را قصاص کرد، بلکه میتوانند با پرداختن مبلغ معین جریمه، آزادی خود را به دست آورند."