چکیده:
قضایای اولی، که از مهمترین اصول اولیه مقدمات برهان به شمار میروند، نقشی اساسی در نظام معرفتشناسی مبناگرا ایفا میکنند. برخی از حکما قائل هستند که این قضایا قابل اقامه برهان نیستند. در این مقاله، نظر آیتالله جوادی آملی مبنی بر استدلالناپذیری قضایای اولی مورد بررسی قرار گرفته است. البته، چون این نظر را نخست فخر رازی و ملاصدرا مطرح کردهاند و سپس آیتالله جوادی آملی آن را تکمیل کرده و به اشکالات واردشده بر آن پاسخ داده است، گذشته از بررسی تفصیلی نظر آیتالله جوادی آملی، دیدگاه فخر رازی و ملاصدرا را نیز به اجمال بررسی کردهایم. در پایان مقاله حاضر، به این نکته اشاره شده است که هیچ وجهی برای اولیالأوائل بودن اصل امتناع تناقض وجود ندارد
خلاصه ماشینی:
"وی در ادامه، بر تعریف اولیات، این مطلب را متفرع میکند که تنها قضیه اولی، قضیه امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین است: آنچه که در نزد من حقیقتا قضیه اولی است این قضیه است که نفی و اثبات نه با هم جمع میشوند و نه با هم ] از موضوع واحد [رفع میشوند؛ اما این قول که کل از جزء بزرگتر است، از فروع قضیه اولی ذکر شده است، به این بیان که: اگر کل با جزء مساوی باشد، در این صورت، بین وجود جزء دیگر و عدم آن در نفسالامر تفاوتی نخواهد بود و در این صورت است که بر آن جزء، هم موجود بودن و هم معدوم بودن حمل خواهد شد؛ در حالی که چنین چیزی محال است...
همچنین علامه طباطبائی، در حاشیه خود بر اسفار، همین مطلب را با صراحت بیشتری بیان میکند: از جمله اموری که شایسته است مورد توجه واقع شود، این است که رجوع سایر قضایای بدیهی و نظری به این قضیه، به این صورت است که تصدیق به وسیله این قضیه تتمیم میشود؛ به این صورت که این قضیه در آن قیاس استثنایی واقع شده، و سپس یکی از دو طرف نقیض استثنا شده، و طرف دیگر از جهت نفی یا از جهت ایجاب، اثبات میگردد، مانند اینکه در این قضیه اولی که «شیء برای خودش ثابت است»، گفته شود: یا این قضیه صادق است و یا نقیض آن، لکن این قضیه صادق است، پس نقیض آن به ضرورت کاذب است."