چکیده:
این مقاله، وظایف و مسؤولیتهای دولت اسلامی را بررسی میکند؛ بدین منظور،
ابتدا در یک نگاه کلی و با استفاده از روایات، وظایف دولت را در دو محور امور دنیایی
و امور دینی برشمرده؛ سپس با استفاده از این بحث، مهمترین مسؤولیتهای اقتصادی
دولت را با رویکردی تاریخی بررسی خواهد کرد؛ بدین منظور، با مطالعه پیشینه
فعالیتهای اقتصادی دولت در صدر اسلام، وظایف اقتصادی دولت در شش محور:
1. تجهیز و تخصیص منابع مالی؛
2. اجرای عدالت اقتصادی؛
3. برقراری ثبات در بازار؛
4. برقراری عمران و آبادی؛
5. حفظ استقلال و امنیت؛
6. امر به معروف و نهی از منکر.
مورد بحث قرار میگیرد. بدیهی است که در این موارد، گاهی دولت لازم است
بهطور مستقیم دراقتصاد دخالت، و در مواردی نیز فقط به سیاستگذاری یا نظارت بسنده کند.
This article studies the functions and responsibilities of an Islamic state. To this end، in a short glance and by using some traditions، the author points out the functions of the state in two worldly and religious axes and examines the most important economic responsibility of the state with a historical approach. Reviewing the background of economic activities of the Islamic state in the early periods، he discusses the economic obligations of the state in six areas:
1-Mobilization and allocation of financial resources;
2-Implementation of economic justice;
3-Stability;
4-Development and prosperity;
5- Guarding the independence and security;
6-Inviting people to practices good deeds and prohibiting them from evil deeds.
Needless to mention، that at times the state has to interfere directly in the economy and at some cases restrict itself to regulate and make policies only.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اهمیت خراج بود که وقتی عمر درباره زمینهای حاصلخیز سواد کوفه با اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مشورت کرد و برخی از آنان گفتند: «آنها را میان ما قسمت کن»، چون از امیر مؤمنان علیهالسلام مشورت خواست، حضرت علیهالسلام فرمود: اگر امروز آن را بخش کنی، برای کسانی که پس از ما باشند، چیزی نمیماند؛ پس آن را بدیشان بسپار تا روی آن کار کنند و برای ما و آیندگان هر دو باشد (ابییعقوب، همان: ج 2، ص 39).
گفتهاند: امیر مؤمنان علیهالسلام ، هنگامی که مشاهده کرد، بعضی برای خود دکانهایی در بازار ساختهاند، فرمان داد تا آنها را خراب کنند و فرمود: هرکس [صبحگاه] زودتر مکانی را دریابد، در استفاده از آن بر دیگران مقدم است؛ بدین سبب، هر فروشندهای هر روز در گوشهای از بازار، کالای خود را میفروخت (بیهقی، همان: ج 9، ص 109)؛ البته این در مورد بازاری بود که از گذشته در اختیار عموم قرار داشت یا حکومت آن را در اختیار مردم نهاده بود؛ چون تردیدی نیست که فروشنده میتواند در ملک خود، دکانی بنا کند.
امیرمؤمنان علیهالسلام آنگاه که از امتحانهای الاهی یاد میکند، در این باره میگوید: همان هنگام که ما خاندان محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم در خانههای بیدر و سقف میزیستیم و پوشش درستی نداشتیم و بیشتر ما هنگام نماز به نوبت از یک لباس استفاده میکردیم، چه بسا مالی میرسید که خداوند آن را فقط حق ما قرار داده بود و رسول خدا ایثار میفرمود و آن را به صاحبان اموال و قویدستان [بیایمان یا سست ایمان] میبخشید تا شاید دل آنها را به اسلام متمایل سازد (شیخ صدوق، 1403: ج 2، ص 373 و 374) ؛ بنابراین، بنیهاشم از نظر اقتصادی در سختی بودند و از این جهت نیز بیشتر توزیع خمس بین بینوایان صورت میگرفت.