خلاصه ماشینی:
"-رابرت مرتن15اگرچه مرتن و پارسونز به بحث جامعهشناسی دینبه صورت مستقل و مجزا نپرداختهاند و آنان دین را یک دستگاه کلیترنظام اجتماعی مورد بررسی قرار دادند،اما مباحث آنها نشان میدهد کهدین به عنوان یکی از اعضای این نظام کل،برای خود دارای جایگاهو کارکرد است که به ثابت این نظام کلی و اجتماعی کمک میکند.
همان طور که ملاحظه گردید،در مورد کارکردهای دین بهطور اعم و نقش مراسم عاشورا بهطور خاص،نظرات و رویکردهای متنوعیوجود دارد،برخی بر ابعاد سیاسی کارکردهای دین اشاره دارند؛دردرون چنین دیدگاهی،عدهای نبر نقش انفعالی دین در برابر دولتهاو رهبران دینی تأکید میکنند و معتقدند دین در جهت بقاء و توجیهعملکرد دولتها و طبقات بالای جامعه،به عنوان ابزار سیاسی به کارگرفته شده است(مارکس)؛عدهای نیز مانند«امام خمینی(ره)»و«دکترعلی شریعتی»در پی تبیین نقش فعال و اعتراضی آن در برابر ظلمو بیعدالتی میباشند و آن را نه به عنوان ابزار،بلکه به عنوان نیروییبالقوه،در بسیج تودهها و ایجاد جنبشهای اجتماعی و سیاسی بر علیهحکومتهای جبار،عامل مهمی میدانند.
بنابراین هیچیک به تنهایی قادر به تبیین کامل ابعاد مختلفکارکردی دین و مناسک دینی نیستند؛حتی برخی از دیدگاههایی کهمطرح گردید،دارای نواقضی است که دین و مراسم دینی را به برخیاز جنبههای خاص و نازلی تقلیل داده و به ابعاد بنیادیتر آن توجهینکردند؛برای مثال دیدگاه کارل مارکس بر نقش و کارد منفی(دژ کارکردی)دین یعنی نقش محافظهکارانه و تخمیری آن تأکید کرده،چیزی که حد اقل در مورد همهی ادیان به ویژه دین اسلام نمیتواندصادق باشد و تعمیم آن به همهی ادیان مردود و یا حد اقل جای تأملدارد؛و یا ماکس وبر صرفا بر ابعاد اقتصادی دین(اخلاق پروتستان وتأثیر آن بر روح سرمایهداری)بدون توجه بر زوایای دیگر فرهنگی وسیاسی به تبیین کارکردهای دین پروتستانی پرداخته است."