خلاصه ماشینی:
"نگاهی به ساختار و محتوای کتاب: در فصل اول به مبانی نظریهی جامعهشناختی علامه مطهری دربارهیعلل وقوع انقلاب اسلامی پرداخته شده است.
بخشدوم از فصل اول به هستیشناسی اجتماعی اختصاص داشته و طی آنمکشوف گشته است:انسانشناسی علامه مطهری مبتنی بر انسانشناسیدینی است و این نوع انسانشناسی،تأثیر عمیقی بر تبیین اجتماعی وینهاده است؛او برای جامعه،وجود حقیقی قائل است،اما در عین حال،فردرا منحل و مستحیل در جامعه نمیانگارد و برای فرد،استقلال نسبی ازساختارهای اجتماعی را میپذیرد؛از نظر او،در جهان اجتماعی،رابطهیعلیت وجود دارد اما علل،محدود به علل مادی نمیشوند،بلکه عللمعنوی و غیرمادی نیز مدخلیت دارند؛علامه مطهری،دگرگونیهایاجتماعی را از دو حیث مورد بررسی جامعهشناختی قرار داده است:یکی ازجهت محتوا و دیگری از جهت صورت.
در بخش اول از مدخلیت علی امامخمینی(ره)در وقوع انقلاب اسلامی سخن به میان آمده و تأکید شدهاست که ماهیت رهبری وی در انقلاب اسلامی،متفاوت با الگویرهبری کاریزمایی است؛در بخش دوم به همراهی روحانیت شیعه بانهضت اسلامی اشاره گردیده و کارکردهای آنها به عنوان حلقهیواسط میان امام خمینی(ره)و تودههای مردم بیان شده است.
در پایان،نویسنده بر مبنای آنچه که از مضمون و درونمایهینظریهی علامه مطهری دربارهی علل وقوع انقلاب اسلامی بیان کرده،مدل ذیل را که نمایانگر توالی علی متغیرهای دخیل در وقوع انقلاباسلامی است عرضه نموده است:(جدول 1) تنش ساختاری:تحمیل شدن نظم اجتماعی سکولار به جامعه (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود)نقطهی آغاز مدل،«تنش ساختاری»است که ناشی از تحمیل شدننظم سکولار به جامعهی دینگرای ایران از سوی حاکمیت سیاسیاست.
3-ساختار اثر شامل دو بخش عمده است:در بخش اول آن،مبانینظریهی علامه مطهری دربارهی علل وقوع انقلاب اسلامی تشریحشده که دربردارندهی معرفتشناسی اجتماعی و هستیشناسی اجتماعیاست."