خلاصه ماشینی:
"پرسش اساسی و مطرح این است که آیا حاکمیتشرکتی باید فقط منافع سهامداران،یا منافع تمامذینفعان شرکت را تأمین کند؟جستجو برای یافتن(به تصویر صفحه مراجعه شود)پاسخی درخور دربارهی پرسش بهویژه با توجه بهرخدادهای اخیر و اعتراضها و راهپیماییهای اواخرسال 2011 در برابر بورسهای اوراق بهادار برخیاز کشورها مثل آمریکا(نهضت ضد وال استریت)و انگلیس و...
رویکرد سهامداران(نظریهی نمایندگی)پاسخروشن،مختصر و شفافی را به این پرسش ارائه میدهد-شرکت در خدمت مالکان خود یعنی سهامداراناست-این دیدگاه موجب تولد تعاریف متنوعی ازحاکمیت شرکتی شده است،مثل تعریف ای،شلیمزو ار.
سپس پرسش بزرگاین است که چه معیارهایی باید ضرورت داوریهای بینمنافع دستههای مختلف را تعیین کنند؟ دیدگاه منتقدان نظریهی ذینفعان به اعتقاد برخی از صاحبنظران،رویکرد ذینفعانزمانی که براساس دفاع از شرکت استوار است،تمایلبه بیمعنیکردن مفاهیم حاکمیت شرکتی دارد.
اما چه اتفاقیمیافتد اگر یک سهامدار شرکتی را نابود کند تا ازمنافع شرکت رقیب دفاع کند؟آیا باید حاکمیتشرکتی از شرکت در برابر سهامداری محافظت کندکه حکم این عمل را میدهد یا در غیر این صورتاز سهامدار در مقابل خود محافظت کند؟تمام اینپرسشها نشان میدهند چرا اعضای هیأت مدیرهباید تضمین کنند که هیچ تضاد منافعی بین احکام ورفتار متفاوتشان وجود ندارد.
طبق تعریفکلاسیک گزارش کادبوری،از حاکمیت شرکتی شامل"پیادهسازی یک سامانه برای این امر است که چگونهشرکتها مدیریت و کنترل شوند"،را میتوان بااین تعریف جایگزین کرد:سامانهای متشکل از تمامسازوکارهای داخلی،که سهامداران را از عملکردمناسب شرکت آنها مطلع میکند و شرکت را از طریقنشستهای عمومی سالانه و با قدرت محول شده بههیأت مدیره کنترل میکند درحالیکه راهبرد شرکترا با تبعیت از قوانین موجود در منفعت درازمدتشرکت تضمین میکند."