چکیده:
دل، از واژگان پرکاربرد ادبیات عارفانه و عاشقانه است که با مترادفاتی چون قلب، فواد و صدر در شصت سوره از قرآن، یکصد و چهل بار تکرار شده است. در این مقاله، به ویژگی های دل در کتاب مصباح الهدایه و مستندات کلام عزالدین محمود کاشانی از آیات و احادیث پرداخته شده است. از دیدگاه وی تعریف دل به دلیل تقلب در احوال گوناگون، دشوار و صفات و تطورات آن فراوان است. از دیگر سو دل دارای دو جنبه مادی و معنوی است که قابلیت پذیرش صفات متضاد روحانی و نفسانی را دارد. همچنین دل، جایگاه تجلی خداوند، احساس محبت، محل عشق، معرفت و حکمت، نور خداوندی، جایگاه ایمان و محل علم، توحید و اسرار خداوندی است. دل حاصل ازدواج روح و نفس انسانی و مکان آن عالم علوی است و با عنایت ازلی و برکت نزول وحی و پرتو انوار ولایت به پاکی می رسد و با طلب امور دنیایی و احتجاب نور نبوت منحرف می شود. دل جایگاه یک محبوب است و دلی که خود را پذیرای نور محبوب ازلی می کند، نمی تواند محل نفسانیات و امور مادی باشد.
The heart (dil) is one of the most frequently used words in mystical literature، which is repeated one hundred forty times in sixty sūras of the Qur’ān with such equivalents as qalb، fu’ād، and ṣadr. This article addresses the characteristics of the heart in Maḥmūd Kāshānī’s Miṣbāḥ al-Hidāya and his supporting theological references to traditions and aḥādīth.
From Kāshānī’s point of view، defining the heart is difficult because of its constant change in various states and its frequent transformation. On the other hand، the heart has two material and spiritual aspects، endowing it with the capacity for accepting contrasting spiritual and sensual characteristics. The heart is born out of the combination of human soul and the self and is located in the celestial world. It may achieve purity by the eternal grace of Allah، the blessings of the Revelation، and in light of the rays of wilāyat; however، it can be deviated by seeking after the worldly gains and by being veiled from the light of Prophethood. The heart is the locus of a beloved، and the heart that is receptive of the light of the eternal Beloved cannot be the place for carnalities and material affairs.
خلاصه ماشینی:
در مقابل این وصف دوگانه از قلب،پیامبر صلی الله علیه و آله،آنچه را باعث صلاح و فسادتن آدمی است،پارۀ گوشتی میداند که در بدن است:«ألا و إن فی الجسد مضغة إذاصلحت صلح الجسد کله و إذا فسدت فسد الجسد کله ألا و هی القلب»1همین اشاره بهوجود مادی قلب در روایتی از علی علیه السلام نیز آمده است:«لقد علق بنیاط هذا الإنسانبضعة هی أعجب ما فیه و ذلک القلب و له مواد من الحکمة و...
2 ج:انواع قلب در مصباح الهدایه در نگاه عز الدین محمود،قلوب به چهار دستۀ قلب مؤمن و کافر و منافقو ذووجهین تقسیم میشوند و این تقسیمبندی همان طور که گفته شد،برگرفتهاز روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد که عز الدین محمود خود به این اشاره نموده وگفته است:«رسول،علیه الصلاة و السلام،گفته است:دل چهار است:اول دلپاک روشن،که در وی چراغی افروخته بود و آن دل مؤمن است.
اگر سعادت ابدی و عنایت ازلی بهروح مدد رساند،و نفس را با لشکرش مغلوب کند،دل نیز از مقام قلبی که تقلبلازم اوست،به مقام روحی میرسد و این دل،دل مؤمن است و اگر برعکس آنشود و آثار سخط الهی دررسد،روح مغلوب و به محل قلب نزول کرده و قلببه محل نفس نزول میکند و این دل دل کافر است،و اگر نصرت کلی از هیچطرف نباشد،و لکن جانب نفس قوت داشته باشد،دل،مترددوار به آن جانبمیرود و آن دل منافق است و اگر در این حالت،میل دل،به روح بیشتر بود،دراو هم ایمان باشد و هم کفر،و آن دل مصفح است»4.
نکتۀ مهم اینجاست که کدام قلب شایستگی این عظمت و مقام را دارد؟همان طور که به صراحت در احادیث قدسی بیان شده،این قلب مؤمن است کهشایستگی مقام عرشی بودن و گنجایش الهی را دارد و تنها قلب پیامبران است کهمیتواند جایگاه نزول وحی باشد و فقط و فقط قلب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که(1).