چکیده:
در نظام اقتصادی اسلام، به منظور اجرای عدالت و جلوگیری از پیدایش اختلاف شدید طبقاتی از گنجاندوزی و انباشت ثروت نهی شده و به موجب صریح قرآن کریم، مرتکب آن به عذابی سخت نوید داده شده است. از نگاه بسیاری از فقها و مفسران، اکتناز حرام تنها با انباشت ثروت و خودداری گردآورنده، از پرداخت زکات محقق می شود؛ ولی از منظر برخی دیگر، شمول نهی در آیه ی مزبور،از این فراتر است و شامل گنجاندوزی که زکات خود را ادا کرده و از دیگر وظایف مالی خود نسبت به جامعه خودداری نموده نیز می گردد. در این نوشتار، ضمن بررسی نظریه های مختلف، به تحقیق در این مساله پرداخته شده که علیرغم دیدگاه اکثریت، اکتناز حرام، به موارد گردآوری ثروت با خودداری از پرداخت زکات منحصر نمی شود؛ بلکه این عنوان، شامل منع از اداء دیگر حقوق مالی و رفع خلاهای اقتصادی جامعه نیز می گردد. همچنین، حکم کنز از جهت شمول قانون زکات و خمس از نظر فقه امامیه و مذاهب اربعه به طور خلاصه مورد بررسی قرار گرفته است.
The Islamic economic system, in order to implement justice and prevent the emergence of wide gaps among social classes, prohibits wealth accumulation (Iktinaz), and the Holy Qur'an explicitly promises punishment for it. Many Fughaha and commentators of the Holy Qur'an maintain that the forbidden Iktinaz only is established by accumulating wealth and avoidance of paying its Zakat. However, there are others who believe that the prohibition set in this verse goes beyond that and includes those who pay Zakat but refuse to perform other financial obligations towards the society. In this paper, after explaining the relevant theories, it is argued that in spite of the majority viewpoint, the forbidden wealth accumulation is not limited to refusing payment of Zakat but this prohibition also includes neglecting other financial obligations and failure to heal the economic shortcomings of the society. This paper, briefly, studies the legal status of wealth accumulation in Shiite jurisprudence and Sunni schools
خلاصه ماشینی:
بر این اساس ، هدف از نگارش این سطور آن است که به این مسأله پاسخ دهیم که منظور از گنج اندوزی که طبق آیه ی کنز تحریم شده است و مرتکب آن به عذاب الهی تهدید شده است ، چیست ؟ آیا مراد آیه ، ثروت اندوزی که از پرداخت زکات و حقوق مالی خودداری می کند، است و در این صورت ، شامل شخصی که زکات خود را ادا کرده ، نیست ؟ یا منظور، هر ثروت اندوزی است که با وجود نیاز جامعه ، اقدام به انباشتن مال کرده ؛ هر چند زکات خود را ادا کرده باشد؟ و آیا گنج اندوزی که مورد نهی قرار گرفته ، حد و مرز مشخصی دارد یا مطلق انباشت ثروت در هر حد که باشد، مصداق اکتناز محسوب می شود؟ آنگاه آیا حد تعیین شده در برخی از احادیث ، یک حکم و قانون ثابت است یا با اختلاف شرایط ، دگرگونی پذیر است ؟ در راستای بررسی این مسأله ، به بحث پیرامون آیه ی کنز و دلالت آن می پردازیم .
هرچند در صریح آیه ، به گنج نهادن طلا و نقره تصریح شده و به فاعل آن نوید عذاب داده است ، لکن با توجه به تبعیت احکام شرعی از مصالح و مفاسد واقعی و عدم مدخلیت خصوصیات مورد در ملاکات احکام ، الغاء خصوصیت نموده ، به این نتیجه می رسیم که مراد شارع مقدس از گنج اندوزی حرام ، آن است که انسان مال و ثروت را انباشته کند و با وجود نیاز جامعه به آن ، اموال خود را از چشم مسئولین و نظام حاکم پوشیده نگاه دارد و با تکیه بر حق مالکیت شخصی ، حق خداوند و جامعه ی اسلامی را نادیده انگارد.