چکیده:
عدالت اجتماعی به معنی «بهرهمندی همه افراد از امکانات موجود در یک جامعه به تناسب ظرفیتها» آرزوی تمام رهبران، اندیشوران و آزادگان جهان از گذشته تا حال بوده است. برای تحقق عملی این آرزوی شیرین، چارهای جز شناسایی مقدمات و مسائل ضروری آن نیست. مقاله حاضر، چگونگی بهرهمندی همه مردم از امکانات عمومی را در قالب بیان «زمینهها»، «موانع» و «دستاوردهای» عدالت اجتماعی با نگاه محوری به نهجالبلاغه دنبال میکند. استخراج بهترین طرحها و راهبردیترین اندیشهها در خصوص چگونگی عملیاتیکردن عدالت اجتماعی از موثقترین متون دینی شیعی، یعنی نهجالبلاغه، مهمترین هدف این نوشته است. پژوهش حاضر مبتنی بر تحقیقات کتابخانهای با نگاه متمرکز به کتاب شریف نهجالبلاغه و شروح و کتب معتبر مرتبط با آن است که در حقیقت جنبه توصیفی ـ تحلیلی دارد. با اینهمه به سبب ماهیت گزارشی بحث، جهت توصیفی آن بر جنبه تحلیلی غلبه دارد. ظرفیت بسیار بالای نهجالبلاغه در بیان حساسترین مسائل و نشان دادن بخشی از حرکتهای مدیریتی عدالتمحور حضرت علی علیهالسلام در دوران حکومت، محورهای عمده این تحقیق به شمار میآید.
خلاصه ماشینی:
"» 374 آنگاه به گونهای بسیار عالمانه و محققانه درباره علت اینکه مولای متقیان، نخستین گام عدالت را نفی هوا و هوس معرفی فرمودند، میگوید: وقتی عدل در قوه شهوانی ـ که همان عفت است نه کمشهوتی و نه شهوت زیاد ـ به سبب فراوانی موارد شهوت و میل زیاد انسان به طرف آن، دشوارتر از سایر قوی است و به همین علت، اکثر امور نهی شده در دین همین امور شهوانی است، بنابراین، مقتضای مدح (بهترین بنده) این بود که با ذکر نفی هوا و هوس از نفس خود، آغاز نماید و نیز نخستین چیزی که سالک در تکمیل قوه علمی خود آغاز میکند، اصلاح قوه شهوانی است (تا بدینوسیله) در اجرای حدود الهی احتیاط کند و از آن حدود در اموری چون خوردن، نکاح، کسب یا غیره تجاوز ننماید.
380 در شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید ذیل این بخش از نامه آمده است: «حضرت علیهالسلام فرمود: به آنها گفتیم بیایید تا الآن با کنار گذاشتن سلاح و جنگ، این آتش را خاموش کنیم تا پایههای خلافت من شکل بگیرد و این شائبههایی که کار را بر من تیره و تار کرده است، برطرف شود و جمعیت مردم یکپارچه گردد؛ آنگاه من برای پیگیری جریان قتل عثمان و قاتلان او میتوانم اقدام کنم که (متأسفانه) آنها تنها ستیز و جنگ را انتخاب کردند.
صاحب منهاج البراعه ذیل خطبه پانزده و عبارت بالا، مینویسد: «وجوب برگرندان [قطایعی که عثمان به خویشاوندان خود بخشیده بود ]به مقتضای عدالت است و در آن برای مردم توسعه و گشایشی است؛ زیرا به وسیله آن، امورشان نظام و قوام پیدا میکند و اگر آن [عدل ]نباشد، نظام مختل میشود و قوام حکومت از بین میرود."