چکیده:
در آن هنگام که هانری کربن (1903-1978) در نیمه اول قرن بیستم در اوان جوانی جستجوگری خود را آغاز کرده بود، سنت اسلام شناسی فرانسه به واسطه آثار لویی ماسینیون (1883-1962) با نام سلمان فارسی به خوبی آشنا بود. کربن نیز در کار تحقیقی مشترکی که به همراه پاول کراوس (1904-1944) در دهه 1930 میلادی دربارهٴ کتاب الماجد جابربن حیان به انجام رساند، بیش از پیش و به طور مستقیم با «موضوع سلمان» مواجه گردید. اما ، در مورد ارتباط کربن با سهروردی، حجم عظیم تحقیقات وی دربارهٴ شیخ اشراق و نیز رشته های استوار وقایعی که سرنوشت کربن را محقق کرد، خود گواهی قاطع بر این امر است که نام شیخ اشراق و هانری کربن در انتهای هزارهٴ دوم و ابتدای هزارهٴ سوم به طرزی استوار با همدیگر پیوندخورده است. اما نسبت شیخ اشراق و سلمان پاک چیست؟ کربن سلمان را نمونه اعلای یتیم و غریب می داند، آنانی که با کناره گیری از راه عموم، پی رو طریق ائمه می گردند تا بدانجا که صاحب سر آنان می شوند؛ هانری کربن در تعمیمی صائب، غربا را همه آنانی می داند که در پی درک و محقق نمودن پیام سری اسلام هستند، چنانکه ایرانیان اهل راز و معنا طی قرون متمادی اسلام را فهمیده اند و پرشور و با اخلاص، خود را وقف آن کرده اند. بدین معنا، شخص سهروردی در زمره غرباست، مضافا اینکه «موضوع غربت» موضوعی اصلی هم در آثار حکمی عربی اوست و هم در داستان های رمزی فارسی وی. بدین ترتیب، وی در زمرهٴ آنانی است که سلمان مقتدای معنوی آنان است. کربن مجلد دوم اسلام در سرزمین ایران را، که کل آن مجلد به سهروردی اختصاص دارد، با یاد سلمان آغاز کرده است و با یاد او به پایان برده است. در دیگر مواضع این اثر عظیم چهار جلدی نیز به دفعات به سلمان مراجعه می کند. ما بر پایه این اثر چهار جلدی، به استخراج و معرفی نظر وی درباره نسبت سلمان و سهروردی پرداخته ایم. سرانجام آنکه هانری کربن سلمان، سهروردی و همه ٴ آنانی را که به آن دو اقتدا کنند، مصداق «غربا» در این حدیث از امام جعفر صادق(ع) می داند: «إن الإسلام بدا غریبا و سیعود کما بدا، فطوبی للغرباء»».
خلاصه ماشینی:
سرانجام آنکه هانری کربن سلمان،سهروردی و همۀ آنانی را که به آندو اقتداکنند،مصداق«غربا»در این حدیث از امام جعفر صادق(علیه السّلام)میداند:«إنّ الإسلامبدأ غریبا و سیعود کما بدأ،فطوبی للغرباء»».
این نکته نیز قابل توجه است که در بحارالانوار در حدیثی که به نقل یک واقعهاختصاص دارد که شخصیتهای اصلی آن رخداد،فاطمه(سلام اللّه علیها)و سلمان هستند،سخن از سه فرشته خوبروی بهشتی(الحور العین)است که از«دار السلام»برایسلمان،مقداد و ابو ذر(سهگانهی اکبر یاران علی)فرود آمدهاند.
موضوع اصلی این رساله اصولسهگانۀ میم،عین و سین(حروف اوّل نامهای سه شخصیت تاریخی محمد(صلّی اللّه علیه و اله و سلّم)،علی(علیه السّلام)و سلمان)است.
20 هانری کربن در سخنرانی خود در سیزدهم آذرماه 1341 هجری شمسی دردانشگاه تهران،در مجلس یادبود ماسینیون،چنین گفته است: «ملخص کلام آنکه آثار و تألیفات علمی ماسینیون هرچند هم متنوع بوده،ومباحث و موضوعهایی که خاطرش را معطوف داشتهاند هرچه گوناگون هم باشند،ولی بههرحال ذاتا و با تمام وجودش به جانب سرگذشت پرشور و هیجان حلاجگرایش داشته و همۀ آثارش نیز بدان متوجه و متمایل است و خود،آن حوادث وسوانح را در دوران زندگی درک و احساس کرده است.
امّا،این عبارت که سلمان نقش واسطه را میان جامعه ایرانی و اهل بیت ایفا کردهاست،به چه معناست و چگونه قابل تبیین است؟سلمان سیّار و سیّاحی بود کهمسیرهای دور و درازی را در پی حقیقت طی کرد و سختیها و نیز ریاضتهایبسیار کشید تا به دیدار پیامبر اسلام(صلّی اللّه علیه و اله و سلّم)نائل شد.
در نفس الرحمن نیز به این امر اشاره شده است.
(19)- suarK luaP (20)-در کتاب سلمان پاک نیز این موضوع طرح شده است.