خلاصه ماشینی:
"پس بجاست که از خود دلیل این محبوبیت4و نامآوری کمنظیر را بپرسیم و به این نکته بپردازیم که دیدگاه او از شعر چه بوده و کسی که خود چنین جایگاه استوار در کوههای الپ5بنا نهاده،چه نظریهای دربارۀ رسالت شاعر داشته است؟ در ابتدا باید یادآور شد که ویکتور هوگو از همان عنفوان جوانی و در آغاز سخنسرایی به مسأله رسالت هنر،نقش شاعر در جامعه و چگونگی عملکرد او در دوران انقلابهای سیاسی میاندیشد و اگرچه به ظاهر چنین مینماید که او در دوران کهولت در این خصوص مینویسد با آنچه در سالهای نوجوانی ادعا میکند در تضاد قرار میگیرد و در وجود شاعر کمتجربه و سادهاندیش بیست ساله،نمیتوان ژرفنگر دوران دهر آزمودگی را تشخیص داد اما در حقیقت میتوان آشکار ساخت که سخنان او ضد و نقیض نیست بلکه حوادث سیاسی-اجتماعی و وقایع زندگی خصوصی،دیدگاه و اندیشۀ او را دربارۀ مسائل فوق دگرگون میکند و شاعر را به سوی تحول،رفعت و معرفت رهنمون میشود.
او خود اقرار دارد که«جوان است و جویای نام آمده»و در پایان همین شعر مینویسد: اوج و آماجم همی شد افتخار خود سعادت پیش چشمم گشته خوار eripsa'j uo tub el tse eriolg aL ruehnob el rap tniop av y'n nQ بیشک ویکتور جوان تشنۀ اشتهار،شوکت و افتخار است و این هدف، شور و شوقی در روحش میدمد که او را از مسیر اصلی،و آرزویی که هرگز کاملا به فراموشی سپرده نمیشود یعنی آرزوی مفید واقع شدن و تلاش برای بهبود وضع و روزگار همگان،ویژه ملت و مردم کشورش،چند سالی منحرف میکند.
t,1291-0291 eiseoP,"snoitulover sel snad eteop eL" (10)-مأخذ ما در مورد تمام آثار هوگو که در این مقاله به آنها اشاره میکنیم عبارتست از: 0891,sirap,ervil ud siacnarf bulC,setelpmoC servueO,oguH rotciV (11)-مراد از برگردان ابیاتی چند از ویکتور هوگو،بهتر شناساندن وی به عنوان یک شاعر و القأ مفاهیم ارزندۀ اشعار اوست."