خلاصه ماشینی:
"در این نوشتار برآنیم تا به این مهم جواب دهیمکه آیا جهانی شدن موجب تقویت ظهور چارچوبهای هویت جمعی غیرملی میشود و سبب تقویت رشد برخی از همبستگیهای بیقلمرو شدهاست،یا برعکس امکانات و فرصتهای تازهای را برای هویتهای ملیفراهم میکند.
از طرف دیگر،در جامعه سنتی پیوند تنگاتنگ فضا و زمان و فرهنگبا مکان یا محل و سرزمین معین،نیازهای هویتی را به خوبی تأمینمیکند و انسانها درون دنیاهای اجتماعی کوچک،محدود،پایدار ومنسجم خود به هویت و معنای مورد نیازشان به آسانی دست مییابند،ولی فرایند جهانی شدن با گسستن این پیوند و نفوذپذیر کردن وفرو ریختن مرزهای مختلف زندگی اجتماعی،آن نیازها را به شدتمتزلزل و حتی نابود کرده و تحت تأثیر این دگرگونیهای بنیادی،امکانهویتیابی سنتی بسیار کاهش یافته و نوعی بحران هویت پدیدار میشود.
ولیفرایند جهانی شدن با نفوذپذیر کردن مرزها و افزایش دادن چشمگیربرخوردهای فرهنگی،آگاهی انسانها را از عناصر فرهنگی دیگر مانندهنجارها،ارزشها،آداب و ادیان،بیشتر میکند و این آگاهی از نسبیبودن دنیاهای اجتماعی-فرهنگی گوناگون و پرشمار،زمینه احساستردید و ناامنی را افزایش داده و بحران هویت را پدید میآورد.
اما بنا به ماهیت و منطق درونی آن،چنین هویتی به اعتبار اینکهمیل به رهایی دارد و هر منع و تقید غیر فردی و بیرونی را مانعی بر سرراه شکوفایی خود میداند،بیشتر سبب ستیزه خواهد شد تا همبستگیدر توضیح نسبت گفتمان هویتی تجددی و جهانی شدن باید گفت؛اقتضاءکاملا آشکار و مستقیم جهانی شدن نظامهای غربی،پیوندهای ساختاری ودرونی این جوامع با یکدیگر و گسترش آنها به جوامع غیر غربی،نفی هویتها و ساختارهای ملی در کل جهان را به همراه دارد."