چکیده:
سید محمد حسین فضلالله یکی از مفسران مبارز و علمای برجسته شیعه در لبنان میباشد. آنچه کاوش دیدگاههای ایشان را برای ما ضروری میسازد، دادههای تفسیری فراوانی است که در تفسیر «من وحی القرآن» وجود دارد.در این نوشته سعی شده که نگاه وی بر مراحل تاریخی انحطاط قوم بنیاسرائیل در قرآن بیان شود. فضلالله با توجه به آیات ۷۴ تا ۸۲ سوره بقره، انحطاط بنیاسرائیل را در سه مرحله تحجر، تحریف و نفاق به شیوایی بیان میکند و با این باور که شناخت دشمن گامی بزرگ در جهت پیروزی است، سعی دارد اذهان امروز را روشن کند که بنیاسرائیل امروز همان بنیاسرائیل همعصر پیامبر هستند که کتاب مقدس خود را با دست خویش تحریف کردند.
Sayyid Muḥammad Ḥusayn Faḍl Allāh is one of the valiant Shī‘a interpreters and eminent scholars in Lebanon. What makes necessary for us to delve into his viewpoints is the plethora of exegetical data existing in the tafsīr of Min Waḥy al-Qur'ān.
It is attempted in this article to express Faḍl Allāh’s viewpoint concerning the historical process of the Banī Isrā’īl’s decline as stated in the Qur’ān. With reference to the verses 74 and 82 of Sūrat al-Baqara، Faḍl Allāh eloquently states the decline of Banī Isrā’īl in three stages of petrifaction، distortion، and hypocrisy. Maintaining that getting to know the enemy is a giant step toward victory، he tries to enlighten people’s minds that today’s Banī Isrā’īl are the same as those contemporary to the Prophet، who with their own hands distorted their own Scripture.
خلاصه ماشینی:
"کلید واژهها: بنیاسرائیل/ تحجر/ تحریف/ نفاق پیشگفتار سید محمد حسین فضلالله تلاش داشته است که با فرهنگ قرآن، موجب بیداری روح در جامعه اسلامی شود و با این باور که قرآن منحصر به واقعه شأن نزول نمیشود، بلکه آیات آن به امتداد زمان و مکان استمرار خواهد داشت و نیز توجه به این نکته که معانی آیات قرآنی در توسعه خود، آدمی را به معانی دیگری غیر از معانی لغوی، اما هماهنگ با آن میکشاند (فضلالله، ۱/۱۸)، با این نگرش، او سعی نموده قرآن را در جریان حرکت فکری، سیاسی، اجتماعی و جهادی به صورت تدریجی درک کند، چرا که معتقد بود قرآن از سوی خداوند متعال یکمرتبه و دفعتا نازل نشده، بلکه به صورت تدریجی و به مناسبتهای مختلف نازل شده است؛ بهگونهای که این حالت تدریجی، خط سیر حرکت اسلامی و فرهنگ قرآنی را ثابت و استوار کرده است.
(همان) فضلالله همچنین میگوید: «مسئله کفر در نزد آنان جدا شده از یک فکر مخالف نبود، بلکه جدا شده از شخصیتهای منحرف غرق در خواستهها و غرایز بود و این همان نمونه است که پیشگامان موجود در بین آنها، آن را به نمایش گذاشتند و گروهی از آنان کلام خدا را میشنیدند و معانی آن و اشارات و دلالتهایی که آنها را به سمت شناخت حق در دین جدید و تأیید پیامبر سوق میداد، درک میکردند، سپس آن را تحریف و به میل خود تأویل میکردند و از معنای ظاهری آن به معنای دیگری دور میشدند، که هیچ رابطهای با حقایق دینی نداشت."