چکیده:
دولتآبادی بیتردید، یکی از پرکارترین و سختکوشترین نویسندگان دو دهۀ اخیر ایران است. او قبل از رویآوردن به رماننویسی و خلق آثار بزرگی چون جای خالی سلوچ و کلیدر داستانهای نسبتا بلندی نوشته است که در همانها هم تمایل او به نوشتن رمان دیده میشود. آنچه تا به حال دربارۀ آثارش نوشتهاند، اندک است و عموما به محتوای داستانها و بهویژه رمانهای او مربوط میشود. در این مقاله به شکلشناسی چهارده داستان او در ساحتهایی چون طرح یا پیرنگ، زاویۀ دید، راوی، شخصیتپردازی، آغاز و انجام و... پرداختهایم. پیش از شروع بحث نیز بهاختصار به زندگی و آثار او تا سال 1357 و سپس به آرای محققان دربارة شکل و شکلشناسی اشاره کردهایم.
خلاصه ماشینی:
"استعارۀ زمان در شعر فروغ فرخزاداز دیدگاه زبانشناسی شناختی دکتر ارسلان گلفام استادیار زبانشناسی دانشگاه تربیت مدرس دکتر عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا* استادیار زبانشناسی دانشگاه تربیت مدرس سیما حسندخت فیروز کارشناس ارشد زبان شناسی دانشگاه تربیت مدرس کیده {IBزمان مفهومی انتزاعی است و همواره از طریق چیزی ملموس و عینی درک میشود.
در گام بعدی،قراردادی یا نو بودن این استعارهها بررسی و این نتیجه حاصلشده است که در سه دفتر آغازین فروغ،یعنی دیوار،اسیر و عصیان استعارههای قراردادیبیشتر به چشم میخورد؛اما در دو دفتر پایانی او،تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصلسرد،استعارههای قراردادی زمان بسط مییابند و با ویژگیهای جدیدی همره میشوند و یاحتی استعارههایی کاملا نو خلق میشوند.
9. چو صبح تازه از ره باز آمد/صدایم از صدا دیگر تهی بود(عصیان،صدا) در اینجا نیز روشن شدن هوا و آغاز روز با از راه رسیدن صبح بیان شده است وناظر این صبح را در حال حرکت و آمدن به سمت خود میبیند.
3. بررسی این دادهها به غیر از ویژگیهای مکانی،برخی خصوصیات دیگر نیز برایپدیدۀ انتزاعی«زمان»بیان میکند که عبارتاند از:زمان وزن و حجم دارد(25،34)،آبستن میشود(39)،فانی است(29)،گاهی هنوز از راه نرسیده و گاهی از دسترفته است،گاهی شتابان و در حال حرکت است و گاهی ثابت و ایستا و بیحرکت،گاهی دور میشود و گاهی نزدیک.
استعارۀ زمان در شعر فروغ،براساس گفتار روزمرۀ فارسیزبانان بوده و به همانصورت قراردادی و متعارف به کار گرفته شده است؛اما در برخی موارد استعارههایقراردادی بسط یافتهاند و گاهی استعارههای کاملا جدید به چشم میخورد."