چکیده:
بیش از پنج دهه نیست که بررسی انواع، میزان و تغییرات دینداری موضوع مطالعات تجربی و میدانی قرار گرفته است. ابعاد و شاخص های دینداری از اوایل دهه 60، که گرهارد لنسکی نخستین مدل دینداری را پیشنهاد کرد تاکنون، تحولات بسیاری را به خود دیده است؛ اما همگی در دو خصوصیت مشترک بوده اند: ملهم بودن از آموزه های مسیحی و متاثر شدن از فرایندهای تاریخی- اجتماعی غرب. وجود همین دو ویژگی امکان بهره برداری از این مدل ها را در بستری های دینی و اجتماعی مغایر دشوار ساخته؛ مع الوصف مانع از انجام دادن برخی تمرینات در مطالعه دینداری با استفاده از سنجه های مشهورتر آنان نگردیده است. اینک پس از سپری شدن بیش از یک دهه از مطالعات دینداری در ایران و آشکار شدن ضعف ها و نارسایی های موجود در مدل و قالب های رایج، عزم جدیدی برای ساخت و به کارگیری سنجه های منبعث از آموزه های اسلامی و منطبق با شرایط اجتماعی ایران شکل گرفته است که نویدبخش رفتن به سوی مدلی جامع و سنجه ای معیار برای این کار می باشد. این مقاله با همین پیشینه و در راستای همین هدف، پس از تعریف دینداری، برخی از مشهورترین مدل های دینداری را معرفی نموده است تا با وارسی و نقد اجمالی آن ها، زمینه برای ارائه « مدلی برای سنجش دینداری در ایران» فراهم آید. دینداری دارای ابعاد و اجزایی است که از وجوه مختلف دین منبعث می گردد و به نوبه خود نسبتی با ابعاد وجودی انسان دارد. لذا تلاش شده است تا مدل پیشنهادی، از یکسو، بیانگر نسبت های منطقی میان این مقولات باشد، و از سوی دیگر، علاوه بر « ابعاد»، تجلیات دینداری، مثل « آثار» و « پی آمدهای» عمیق آن را که در سنجش به کار می آیند نمایان سازد. اشاره به رعایت چند نکته اساسی در پیاده سازی و تبدیل مدل به یک سنجه عملیاتی و شرح و توضیح مفاهیم و اصطلاحات به کار رفته در آن بخش انتهایی کار است که برای اطلاع از ضعف و خطاهای احتمالی و بازبینی و اصلاحات لازم در معرض مداقه و ارزیابی اساتید فن گذارده می شود.
خلاصه ماشینی:
پس ضرورت تلاش برای ساخت سنجه یا سنجههای دینداری از این واقعیت نیز برمیخیزد که تفاوت شرایط اجتماعی-تاریخی ایران و متفاوت بودن آموزههای دینی و اقتضائات دینداری در آن مانع از کپی برداریهای سهل و ساده از مدلهای پیشنهادی غربی است و لاجرم نیازمند خلاقیتهای درونخیز میباشد.
pihswlleF P} &%02106MAJG021G% (به تصویر صفحه مراجعه شود){P1P}{P2P} ابعاد دینداری به نظر میرسد بیانهای کلی کسانی چون کنت و دورکیم و واخ و وایزر و لئوبا دربارۀ ابعاد دین برای الگوگیری در ساخت سنجۀ دینداری چندان راهگشا نباشند؛چرا که با توجه به پیچیدگیهای ادیان متأخر و ابعاد و آثار بیشتری که از آنها شناسایی شده است،به الگوهایی خواهیم رفت که گامهای بعدیشان را نیز در طراحی مدل دینداری و ساخت سنجههایی برای آن برداشتهاند.
رابرتسون به دو دلیل کار لنسکی را تحسین کرده است:یک،به خاطر جداسازی جنبههای اجتماعی و فرهنگی غعالیتهای دینی که خود نیز از آن الگو گرفته است و دو،به دلیل توجه به ابعاد معاشرتی و مشارکتی دینداری که از نظر او برای سنجش غیر مستقیم دینداری مناسب هستند این دو بعد در کارهای اغلب دین پژوهان بعدی مورد توجه واقع شده است(نگاه کنید به:رابرتسون،1970:54).
تلاش آنها برای ساخت مدل نه از طریق تأملات آموزهای در خود دین و استشارات کلامی با متدینان و نه از مشاهدۀ واقعیت و انجام دادن مصاحبههای عمیق،بلکه از مداقّه در آمارههای به دست آمده از پیمایشهای میدانی دینداری و بررسی اعتبار و پایایی گویهها و تحلیل عاملی و خوشهای مقیاسهای به کار رفته در آنها صورت گرفته است(همان).