چکیده:
مقوله رؤیا به عنوان جزئی از زندگی روحی و معنوی آدمی، ذهن او را همواره به خود مشغول داشته است. این موضوع در شاهنامه نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است. با توجه به اهمیتی که رؤیاها در پیشبرد داستانهای شاهنامه و اهداف متعالی تربیتی و دینی و اخلاقی فردوسی دارد، این پژوهش با رویکرد تحلیلی به طبقهبندی رؤیاهای شاهنامه از نظرساختاری و محتوایی میپردازد و نقش آنها را در روند شکل گیری داستانها مورد توجه قرار میدهد. ابتدا رؤیاها براساس نحوه القا به شخصیتها، به دو گروه مستقیم و غیرمستقیم، تقسیم میشود و سپس از نظر ساختاری در سه حوزه منشأ، چهره و نتیجه خواب مورد بررسی قرار میگیرد. از نظر منشاء رؤیا به ایرانی و انیرانی، در بخش چهره خواب، به صریح و کاملا نمادین و نیمه نمادین و در بخش نتیجه خواب به اثرهای روانی و رفتاری تقسیم میشوند.
Dream has preoccupied human’s mind since it is attached to him and is part of his spiritual and intellectual life. This subject has a significant position in Shahname. Dreams have significance for advancement of Shahname`s stories and Firdawsi`s lofty educational‚ religious and moral goals. This article classifies the dreams from the viewpoint of content and structure and pays attention to their role in the formation of stories. First، dreams are divided to direct and indirect on the basis of their suggestion to characters and then they are analyzed structurally with regard to source، appearance and result. With regard to source dreams are divided into Irani and Anirani. On the basis of appearance they are divided into explicit، symbolic and quasi-symbolic and with regard to result they are divided into psychological and behavioral effects.
خلاصه ماشینی:
ازجمله: 1-رؤیای افراسیاب(ج 3:39) 2-رؤیاهای بابک(ج 7:117) 3-رؤیای بهرام چوبین(ج 8:257) 4-رؤیای پیران ویسه(ج 107:3) 5-رؤیای توس(ج 4:106) 6-رؤیای جزیره(ج 4:43) 7-رؤیاهای سام(ج 101:1) 8-رؤیای سیاوش(ج 3:96) 9-رؤیای ضحاک(ج 1:39) 10-رؤیای فردوسی(ج 6:45) 11-رؤیای کتایون(ج 6:16) 12-رؤیای کیخسرو(ج 5:266) 13-رؤیاهای کید(ج 7:13-15) 14-رؤیای گشتاسب(ج 25:6) 15-رؤیای گودرز(ج 3:131) 16-رؤیای نوشین روان(ج 8:81) حوۀ القاء رؤیاها در شاهنامه بطور کلی؛رؤیاها در شاهنامه از جهت نحوۀ القا پیام به رؤیابین به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم نمود مییابند: لف-القاء مستقیم این گروه،رؤیاهای هستند که فرد،شخصا در خواب به مشاهدۀ تصاویری رمزی میپردازد و از زبان نمادین،پیچیدهو چندسویه برخوردار است.
روح ملکوتی و اندیشۀ اهورایی کیخسرو،پس از کشتنافراسیاب و شکست تورانیان،آرزوی پرواز به جهان پاکان را در دل او تازه میکند: {Sکنون آن به آید که من راهجوی#شوم پیش یزدان پر از آب روی#روانم بدان جای نیکان برد#که این تاجوتخت مهمی بگذردS}(فردوسی،1384:266/5) پس به آرزوی آرامش،دل به سوی خدای خویش میکند و روی نیاز بر خاک میساید و چشم آمرزش بر آفریدگارخویش میدوزد: {Sبپوشید پس جامۀ نو سپید#نیایش کنان با دلی پر امیدS} {Sبیامد خرامان به جای نماز#همی گفت با داور پاک راز#همی گفت کای برتر از جان پاک#بر آرندۀ آتش از تیره خاک#مرا بین و چندی خرد ده مرا#هم اندیشۀ نیک و بد ده مرا#نگهدار بر من همین راه و سان#روانم بدان جای نیکان رسانS}(همان،266/5) و پس از روزها گوشهگیری و نیایش،شبانگاه از خداوند سفر به مینو را میخواهد و در خوابی زیبا از سوی سروشدعوت میشود: {Sشب تیره از رنج نغنود شاه#بدان گه که بر زد سر از برج ماه#بخفت اوی و روشن روانش نخفت#که اندر جهان با خرد بود جفت#چنان دید در خواب کو را به گوش#نهفته بگفتی خجسته سروش#که:«ای شاه نیک اختر و نیکبخت#بسودی بسی یاره و تاج و تخت#اگر ز این جهان تیز بشتافتی#کنون آنچه جستی،همه یافتی#به همسایگی داور پاک جای#بیابی بدین تیرگی در مپای#چو گیتی ببخشی،میاسای هیچ#که آمد تو را روزگار پسیچ»S}(همان) کیخسرو پس از دیدن این رؤیا خود را برای رفتن آماده میسازد،با جانشین کردن لهراسپ از عهده مسئولیت ایران بهدرمیآید و پس از شستن سر و تن خود در چشمه،در اوج بزرگیها-همانگونه که در رؤیایش به او مژده داده شدهبود-به آسمان عروج میکند: {Sچو بهری ز تیره شب اندر چمید#کی نامور پیش چشمه خمید#بدان آب روشن سر و تن بشست#همی خواند اندر نهان زند و است#چنین گفت با نامور بخردان#که«باشید پدرود تا جودان...