خلاصه ماشینی:
"آنان احساس برتری شخصی میکنند و معتقدند که میتوانند راهی برای رویارویی با چالشهای جدید بیاموزند و رشد کنند (بنیس و نانوس، 1985؛ کانگر، کاننگو، 1988؛ باندورا، 1989؛ گکاس، 1989؛ زیمرمن، 1990) خود اثربخشی مهمترین عنصر توانمندی است زیرا احساس خود اثربخشی است که نشان میدهد افراد برای انجام کاری دشوار خواهند کوشید و پشتکار خواهند داشت یا خیر.
افراد هنگام اشتغال به کاری که احساس میکنند معنیدار است، بیشتر متعهد میشوند و درگیر آن میگردند، نیروی زیادتری برای آن هدف متمرکز میکنند و در پیگیری اهداف مطلوب پشتکار بیشتر نشان میدهند و بهواسطه اینکه کار معنیدار با احساس اهمیت شخصی و خودارزشی آنان همراه است، در اشتغال به آن هیجان و شوق بیشتری احساس میکنند.
1. نگرشها کارکنان احساس میکنند نه فقط در مورد انجام دادن کار و وظایف خود، بلکه نسبت به کل سازمان نیز مسؤولیت دارند.
3. ساختار سازمان ساختار یک سازمان مطلوب معمولا بهگونهای طراحی میشود که کارکنان در مییابند که میتوانند برای دستیابی به نتایج مورد انتظار مدیرشان و آنچه انجام دادنش لازم و ضروری است، کار کنند نه اینکه صرفا ادای تکلیف نموده و انتظار پاداش داشته باشند.
2. ارتباط قدرت و خوداتکایی یکی از اهداف توانمندسازی خوداتکایی کارکنان است اما درک نادرست بین قدرت و خوداتکایی باعث پیدایش این توهم در کارکنان میشود که آنها باید بهصورت قهرمانانی درآیند که به تنهایی قادرند مشکلات پیچیده را حل کرده و از شکست سازمان جلوگیری کنند.
علیرغم این احتمال که نیروی کار توانمند میتواند سازمان را برای واکنش در برابر چالشها آمادهتر سازد، بسیاری از سازمانها بهدلیل ترس از وجود چنین بحرانهایی از انجام برنامههای توانمندسازی اجتناب نمودهاند."