چکیده:
در تاریخ علم هرمنوتیک، مساله تبیین و فهم با دیلتای تبدیل به یکی از مسائل خاص و مناقشه برانگیز هرمنوتیک شد. بعد از وی به خصوص ریکور به طور خاص بدین مساله پرداخت. این مقاله بر آن است تا به پیگیری مباحثه ریکور با دیلتای بپردازد و اینکه هر یک از این دو، دربارة تبیین و فهم چه نظری دارند. در این مسیر همچنین به تجربه زیسته در منظر دیلتای و متن ریکور پرداخته می شود. این اصطلاح در درک و فهم نظرات این دو راجع به تبیین و فهم نقش اساسی دارد.
Dilthey made the problem of explanation and understanding a very
controversial debate in the history of hermeneutics. After him, Paul
Riceour specially paid attention to the problem. This paper aims to pay
attention to the important debate between them and classify their
ideas about Explanation and understanding. In this paper, we deal with
“life experience” in Diltheys thoughts and “text” in Riceour. These
terms have a fundamental importance for understanding their views.
خلاصه ماشینی:
"ریکور به حوزۀ مباحث علوم انسانی کشیده شد و بررسی مسئلۀ اصلی یعنی مسئلۀ تبیین 1 و فهم 2 که در این مقاله قرار بر بررسی آن است و در ادامه کوشش میکنیم که از دید دیلتای و ریکور به این مسأله نگاه کنیم.
در مقابل ریکور با توجه به هدفش که یکسان سازی جایگاه علوم طبیعی و علوم انسانی بود، قصد داشت که نشان دهد که در همه انواع شناخت های ما، بر خلاف نظر دیلتای عنصر تبیین شرکت دارد و شناخت های معمولا با عنصر تبیین آغاز میگردد.
دیلتای البته بر اینکه بین فاعل شناخت و موضوع شناخت در علوم انسانی هم جدایی است، اذعان داشت اما معتقد بود که هدف شناخت در علوم انسانی غلبه بر این فاصله است؛ کاری که تبیین از عهدۀ آن بر نمیآید چون کار تبیین فقط شناخت از بیرون است.
روشی که دیلتای در مقابل تبیین برای علوم انسانی پیشنهاد میکرد همان فهم است که به نظر دیلتای، این روش میتواند بر این فاصله فائق بیاید و شناخت واقعی را حاصل کند.
بدین گونه ریکور تلاش میکند تا برخلاف دیلتای، دو عنصر تبیین و فهم را در هرمنوتیک خود به هم پیوند بزند تا بتواند عینیت علوم انسانی را تضمین کند.
وقتی این عمل صورت گرفت فرد با توجه به زمینه های واقعی دوران مولف آنچه را که درون خود و مولف مشترک است را کشف میکند و بدین طریق فرایند فهم تکمیل میگردد.
سطح افعال حین بیانی به واقع همان فهم نیت مولف است یعنی قصدی که کسی از نوشتن متنی داشته اما ریکور بیان میکند که این مولف در خود متن موجود است و قصد کشف مولف ضمنی متن است."