چکیده:
نظریه ولایت مطلقه فقیه از ابتکارات امام خمینی در زمینه فقه حکومتی در مکتب فقهی امامیه اثناعشریه است. نظریه خلافت راشده عبدالرزاق احمد سنهوری، که براساس آموزه-های فقه عمومی اهل سنت ارائه گردیده، از نظریات مهم فقه حکومتی است. مطالعه تطبیقی این دو نظریه امکان تعامل مطلوب بین مذاهب اسلامی را فراهم می آورد و به توسعه فقه عمومی اسلامی می انجامد. امام خمینی در نظریه ولایت مطلقه فقیه معتقدند که ولایت در عصر غیبت به صورت عام برای فقیه عادل و با کفایت اجتماعی و سیاسی جعل شده است و دامنه آن مقید به امور عمومی و مصلحت جامعه اسلامی و مطلق نسبت به احکام الهی اعم از اولیه و ثانویه و قوانین بشری است. از منظر امام خمینی انتخاب مستقیم ولی فقیه از ناحیه ملت یا انتخاب غیر مستقیم او از ناحیه خبرگان ملت در چهارچوب نصب عام فقیه عادل واجد کفایت اجتماعی و سیاسی صورت می پذیرد. سنهوری شمول و فراگیری خلافت نسبت به شئون دینی و دنیوی، التزام به شریعت اسلامی و اعمال آن در قلمرو دارالاسلام را از ویژگی های خلافت راشده می داند و بر ضرورت وجود شرایطی چون عدالت و حکمت در خلیفه و ولی امر تاکید می ورزد. و اصولا شکل گیری خلافت صحیحه راشده را منوط به مشارکت اهل حل و عقد از تمامی بلاد اسلامی در تعیین خلیفه می داند و بیعت آنان را موجد ولایت برای حاکم و خلیفه تلقی می-نماید. وی به استناد اجماع، استخلاف را از اسباب ایجاد ولایت می شمرد.
خلاصه ماشینی:
"امام خمینی در نظریه ولایت مطلقه فقیه معتقدند که ولایت در عصر غیبت به صورت عام برای فقیه عادل و باکفایت اجتماعی و سیاسی جعل شده است و دامنه آن مقید به امور عمومی و مصلحت جامعه اسلامی و مطلق نسبت به احکام الهی اعم از اولیه و ثانویه و قوانین بشری است.
بنابراین استخلاف به این معنی است که خلیفۀ مستخلف که دارای ولایت فعلیه شرعیه است خلیفۀ بعد از خود را تعیین میکند و او نیز باید هم در زمان انتخاب و تعیین و هم در زمان مباشرت به امر خلافت،واجد شرایط خلافت باشد فقهای اهل سنت دلیل صحت چنین استخلافی را اجماع میدانند.
در کلام امامیه اثناعشریه معرفی امام بعدی به وسیله امام حاضر به معنای استخلاف مورد نظر در میان اهل سنت نیست چون طبق اعتقاد شیعه هریک از ائمه(ع)از جانب خدا و پیامبر(ص)منصوب میشوند و امام قبلی تنها او را معرفی میکند و وظیفه امت پذیرش امامت امام معصوم(ع)معرفی شده است،در عصر غیبت نیز معتقدان به نصب فقیه از جانب معصوم(ع)بر این باورند که فقیه عادل بهطور عام به ولاست منصوب شده است یعنی نصب شخص معین در میان نیست،در حالیکه در نظریه استخلاف شخص خلیفه بعدی مشخص و معین میشود.
وی در زمینه اختیارات فقیه مینویسد:همه اختیاراتی که در خصوص ولایت و حکومت برای پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام معین شده است،عینا برای فقیه نیز ثابت است اما اگر ولایتی،از جهت دیگر،غیر از زمامداری و حکومت،برای ائمه-سلام الله علیهم-معین و دانسته شود،در این صورت،فقها از چنین ولایتی برخوردار نخواهند بود(امام خمینی 1379 ج 2:648)."