چکیده:
مؤلف این مقاله بر این عقیده است که در نبود یک نظام فراگیر و کارامد تأمین اجتماعی، «بیکاری» موجب فقر و به تبع آن باعث بروز جنایات، انحرافات، تنش ها و بی نظمی های اجتماعی و خشونت می شود. وی ضمن بررسی نارسایی های ساختاری و مناسبات ناکارامد در ایران، شکاف توسعه و وضع جمعیت کشور را مورد توجه قرار داده و با بررسی تحول و نرخ رشد سالانه جمعیت ایران، به ساختار سنی جمعیت و مشخصه های ساختاری جمعیت در سال های 1355 تا 1375، ضرورت اصلاحات و تعدیل های ساختاری پرداخته است. مقاله با اشاره به نرخ ضعیف مشارکت اقتصادی جمعیت کشور، تحول جمعیت و نیروی کار، تحول عرضه و تقاضا، ساخت سنی مشارکت اقتصادی و بیکاری پنهان (یا اشتغال ناقص) ادامه یافته، و در پایان، سطح اشتغال به کار، بهره وری نیروی کار و رشد تولید به مثابه «جان مایه نظام تأمین اجتماعی» معرفی شده است.
خلاصه ماشینی:
"زیرا این ساختمان کهنۀ اقتصادی و بنیادیهای اجتماعی ناکارآمد استوار بر آن،قادر به ارائه محرکها و سائقههایی نبوده که همه منابع انسانی را به جنبش و تحرک&%00212JETG002G% وادارد،به آنها امکان مشارکت در امور دهد و کارها و اعمال آنان را متوجه هدفها و مقاصد رشد و مصالح عمومی کشور سازد تلاشهایی هنیز که در این سالها توسط دولتمردان و دستاندرکاران مسائل توسعۀ کشور در جهت نیل به یک اقتصاد سالم و پویا و جامعهای دور از فقر و محرومیت صورت پذیرفته چون متکی بر همین ساختمان،ساختارها و مناسبات توسعهناپذیر بوده ره به عافیت نبرده و آثار و عواقب ناخوشایند خود را بیش از پیش متوجه گروهها و اقشار محروم و کمدرآمد و نیروی کار در حال شکلگیری جامعه کرده است.
آیا نمیشود و نمیتوان سرمایههای مالی را در شرایطی که کشور به شدت مواجه با افزایش بیکاری نیروی کار دانشآموخته است،به جای به کار کانداختن در برجسازیها،کاخهای بزرگ اداری،ویلاهای تفریحی و خرید املاک و مستغلات،به سمت کارخانهسازی،ایجاد مزارع،کارگاهها و بنگاههای کوچک و متوسط تولیدی که تولید مشاغل دائمی و پایدار میکنند هدایت کرد؟تا از این طریق شمار بیشتری از نیروی کار وارد فرآیند مشارکت و رشد و سازندگی و تولید ثروت شده و بر امنیت اجتماعی و انسانی جامعه افزوده شود؟ تضاد و شکاف بسیار عظیمی که از نظر تولید ثروت و سهمبری از تولیدات ملی بین شاغلین بخشهای مختلف اقتصادی به چشم میخورد آشکارکننده حقیقت بسیار تلخی است."