خلاصه ماشینی:
"در مقابل در انگلستان،تحت تأثیر تحولات سیاسی آن کشور،لیبرالیم گرایشی به سوی سوسیالیسم و چپ نشان میدهد،هرچند سنت فکری محافظهکاری در آن کشور از قدیم مهمترین جیمز برایس:برای تکمیل دموکراسی به معنی حاکمیت مردم،اولا باید تودهها را هرچه بیشتر آموزش داد تا بهتر بتوانند از توانائیها و امکانات خود برای شرکت در سیاست بهره گیرند و قدرت داوری و سنجش بیشتری پیدا کنند و ثانیا باید علاقه و توجه مردم نسبت به مسائل عمومی جامعه و دولت نسبت را در حداکثر برانگیخت.
در دموکراسی و حاکمیت اکثریت،مردم سه وظیفه اصلی سیاسی بر عهده دارند و همین سه وظیفهء ممیز دموکراسی از نظامهای غیر دموکراتیک است:اول اینکه اهداف و غایات حکومت بوسیلهء افکار عمومی تعیین و پیشنهاد میشود نه بوسیله گروههای«اشرافی»از هر نوع؛دوم اینکه رهبران بوسیلهء مردم انتخاب میشوند و هیچ مکانیسم دیگری جز انتخاب عمومی برای رسیدن به مناصب حکومت وجود ندارد؛و سوم اینکه عامهء مردم همواره حق اظهار مخالفت نسبت به سیاستهایی را که منتخبان خود ایشان اتخاذ کنند،دارا هستند.
برایس معتقد بود برای تکمیل دموکراسی به معنی حاکمیت مردن باید اولا تودهها را هرچه بیشتر آموزش داد تا بهتر بتوانند از توانائیها و امکانات خود در شرکت در سیاست بهره برگیرند و قدرت بیشتری برای داوری و سنجش امور عمومی پیدا کنند و ثانیا باید علاقه و توجه مردم نسبت به مسائل عمومی جامعه و دولت را در حد اکثر تشویق کرد.
مرور مختصری که در بالا بر اندیشههای برخی از مهمترین اندیشمندان لیبرال دموکراسی قدیم قرن بیستم داشتیم باید این پرسش را به ذهن آورده باشد که چگونه ممکن است از اندیشمندانی که به سوی هواداری از دولت رفاهی و حتی نوعی سوسیالیسم گرایش یافتهاند هنوز به عنوان لیبرال- دموکرات یاد کرد."