خلاصه ماشینی:
"»4 مدیران دانشگاهی افزون بر درک و شناخت زمان و مکان و اهمیت محوری علم و اطلاعات برای جبران بازماندگیهای کشور،باید ویژگیهای مدیریتی متناسب با موضوع مدیریت خود نیز داشته باشند،که مهمتر از همه حرفهای بودن آنان است:«هرگاه مدیریت علم و پژوهش در کشور حرفهای نباشد،هراقدامی در جهت توسعهء علمی به سرعت به ابتذال کشانده میشود.
در سایهء ضعف مدیریت و رعایت ناکافی معیارهای کیفی در گزینش اعضای هیأت علمی که با توجه به آنچه در گزینش مدیریتهای دانشگاهی گفته شد این نارساییها امری طبیعی میشود،به تدریج دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی عموما به محل و جایگاهی برای دادن مدرک تبدیل شدند و استادان در این تحول نقشی محوری بازی کردند.
با توجه به قابل تعمیم بودن نمونهء نارسایی مدیریت اجرایی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی به مدیریت کل کشور که بطور مشخص از گزینش رابطهای مدیران آغاز میشود و به نظارت ناکافی بر کار آنان میانجامد،چگونه میتوان انتظار داشت که مثلا سیاست تعدیل اقتصادی یا خصوصیسازی به نتیجهء مورد نظر برسد،بویژه آنکه در مدیریت اندیشهء توسعه نیز همانگونه که بررسی شد،نارسائی وجود دارد.
گرچه به دلیل فقدان شرایط مناسب اکنون نیروهای اندکی برای اعمال مدیریت شایسته برای حل مشکلات داخلی و تأمین آمادگی علمی،فنی،اقتصادی و فرهنگی در برخورد با جهان خارج برای مبادلهای دوسویه و متناسب و عادلانه وجود دارند،ولی با توجه به ظرفیتهای بالقوه و این نکته که ایرانی از چند هزار سال پیش همیشه در تمدنسازی بشریت مشارکت داشته و اکنون نیز همهء ایرانیان به این نکته آگاهی دارند و حاضر به انجام سرمایهگذاریهای انسانی لازم هستند،زیرا میخواهند باز هم در تاریخ باقی بمانند و هویت خویش را پایدار سازند،میتوان فضای مناسبی برای مدیریتها و از جمله مدیریتهای دانشگاهی به وجود آورد."