چکیده:
معراج پیامبر اسلام(ص) تاثیر زیادی بر معراجهای صوفیه گذاشتهاست. علاوه بر این، تایید و توصیف آن در بسیاری از متون عرفانی، نشانی از ایمان گوینده تلقی میشد، در حالی که معراج متاثر از دخل و تصرف قصهگویان است و ارتباط آن با برخی قصههای عامیانه مورد توجه قرار نگرفتهاست. این پژوهش به مقایسه روایت ابنعباس از معراج و سفر اسکندر در دارابنامه طرسوسی پرداختهاست. اسکندر در دارابنامه، جهانگشایی شرقی است که وجوه اشراقی یافتهاست و برای وی نسبنامهای کیانی ساخته شدهاست. بافت جامعه اسلامی نمود پیامبرگونه اسکندر را برجسته کرد و تجربه عالی پیامبر اسلام(ص) را در شب معراج، در سطحی پایینتر، اما با همان تکنیک به وی نسبت داد. سفر اسکندر برای دیدن عجایب و جستجوی آب حیات، بنمایههای اصلی معراج را در خود دارد. مقایسه این دو نشاندهنده عناصر مشترکی است که بر اساس ارتباط بینامتنی با قرآن، مصادیق «آیاتالکبری» را نشان میدهد. طبق نظام ارزشی قرآن، «آیات» یا نشانهها، خالقنما و ایمانآفرینند. جریانی از معنا در مواجهه با آیات شکل میگیرد که «حضور» کنشگران را دستخوش تغییر میکند. تحلیل هر دو سفر بر اساس رویکرد نشانهـ معناشناسی نشان میدهد که علاوه بر عناصر مشترک در سه محور «بهشت و دوزخ»، «فرشتهشناسی» و «ملاقات با خداوند»، سطوح سازماندهی و چگونگی کارکرد و تولید معنا در هر دو، سازوکار یکسانی دارد.
خلاصه ماشینی:
مقایسۀ سطوح معنایی معراج پیامبر(ص ) و سفر اسکندر علیعباسی استاد زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه شهید بهشتی، تهران ، ایران کبریبهمنی استادیار زبان و ادبیات فارسی، واحد دورود، دانشگاه آزاد اسلامی، دورود، لرستان ، ایران (تاریخ دریافت : ١٣٩٥/٠٦/١٣؛ تاریخ پذیرش : ١٣٩٦/٠٧/٠١) چکیده معراج پیامبر اسلام (ص ) تأثیر زیادی بر معراج های صوفیه گذاشته است .
در سفر اسکندر، «عبرت » (تنبه و آگاهی)، کلیدواژه ای اسـت کـه علـت مشاهدة عجایب را توجیه و نظام ارزشی قرآن را در مشاهدة آیات منعکس میکند: «افلاطون گفت : ای اسکندر!
جدا از عناصر ظـاهری، نشـانه ـ معناشناسی ابزاری است که میتواند شـباهت هـا و تفـاوت هـای هـر دو سـفر را بـا توجـه بـه سازوکار تولید معنا در لایه های مختلف متن نشان دهد.
آیـا هر دو سفر نظام های گفتمانی و فرایندهای حسیـ ادراکی یکسانی دارند؟ یادآوری میشود که در این پژوهش ، ویرایش های مختلف روایـت ابـن عبـاس از معـراج و سـفر اسـکندر در داراب نامۀ طرسوسی را ملاک قرار داده ایم .
معراج پیامبر و سـفر اسـکندر از زوایـای مختلفـی بـه صورت جداگانه پژوهش و بررسی شده اند، اما سـطوح و نظـام معنـایی هـر دو بـا توجـه بـه ارتباط بینامتنیتی آن ها با قرآن تاکنون بررسی نشده است .
توجـه بـه قـرآن و مقایسـۀ ایـن دو سفر با رویکرد نشانه ـ معناشناسی ایـده ای تـازه اسـت کـه توانسـته بـا مقایسـۀ ژرف سـاخت ، روساخت و نظام های گفتمانی تطبیق و روایی اثر، ابعاد پنهان متن را نشان دهد.